هرکاری کردم اونچا پیام نیومد
نمیدم چون دیگه خودش باید بخواد.وقتی گفتم توروزا اول اینطورگفتی گفت نمیخوام.تازه یه حرفایی زدتوهین نا هاا.اماخیلی دلم ازحرفاش شکست
بعد3هفته پیامش دادم بدون حرفی بلاکم کرد.شایدم حس های من الکی بودن نمیدونم
اگه بخواد اول کارشو اوکی میکنه.چون تواین زمینه کاری مطمئنم استعفا داده.بیمشو چک کردم حذف شده دروغ نبود
کارشو اوکی کنه بادست پر خودش میاداگه بخوادد...تازه خون به دلش میکنم تا قبول کنم...تاقدربدونه.مگه من ازش کم دارم یامشکلی دارم.تازه برا خودم متاسفم که باراخراینطوری بابغض التماسش میکردم اینکارونکنه..اه یادش میوفتم دلم میخواد خودمو خفه کنم
الان تگت میکنم زیرپست بخون کشف مطلب رو گلی