2777
2789
عنوان

مادر شوهرم تنها شده چه طوری میتونیم کمکش کنیم؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2434 بازدید | 120 پست
برادرشوهرت چکار داره،یه عمره توی اون شهره،امان از دست این مردا ک هر چ زنشون بگه باید اجرایی بشه

مادر شوهرم به من گفتن من تا سال همسرم از اینجا تکون نمی‌خورم من بهشون حق میدم چه طور میشه دل کند از چهل سال زندگی شیرین ...

ولی خوب برادر شوهرم هم نمیتونه  و منطقی هم نیست که هر شب بیاد پیششون...چون خونه ویلایه می‌ترسه شبها ...میگن بیان پیش ما تو آپارتمان که شبها کسی رو نخواد

امید آخرین چیزیست که میمیرد

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خدا بیامرزه پدرشوهرعزیزت رو ،عزیزم مادرشوهرش خودش باید با خودش کنار بیاد قرار نیست همه از زندگی بیفت ...

بله قطعا کسی نمیتونه تا آخر بیاد ...هر چند فک میکنم توقع زیادی نیست که حداقل تا چهلم هوای ایشونو هم ما و هم برادر شوهرم داشته باشیم ...طفلی نگفته به کسی چیزی ...ولی گناه داره تنهایی 

امید آخرین چیزیست که میمیرد
منم دقیقا همین جور. برادر شوهرم به همه گفته ما نمیتونیم ننمونو نگه داریم 😕

میدونی ک مردا با این چیزا کاری ندارن ،این زناشونن چون هیچکی از پدر ومادرش نمیگذره،این زنا این چوب جادو دارن

میشه لطفا صلوات مهمونم کنید
بله قطعا کسی نمیتونه تا آخر بیاد ...هر چند فک میکنم توقع زیادی نیست که حداقل تا چهلم هوای ایشونو هم ...

خب تا چهلم بیارید چند روز خونه شما و چند روز هم خواهرشوهرتون باشه عزیزم 

  نی نی قشنگم خیلی دوست دارم فندقم ❤️
مادر شوهرم به من گفتن من تا سال همسرم از اینجا تکون نمی‌خورم من بهشون حق میدم چه طور میشه دل کند از ...

چقدر ادمها بد شدن. حالا دو هفته که نصفشم مراسم بوده، خیلی زود بوده واسه اعتراض. یه مدت بیارینشون پیش شما و خواهر شوهرتون بمونن. تا چهلم. بعدش با خود مادر شوهرتون مشورت کنید. 

عزیزم مادرشوهرتون قطعا از اینکه خونش رو عوض کنه مخالفت کنه  کسانی ک تو این سن هستن براشون سخته ...

میدونید دقیقا همینه ...اما خونه پدر شوهر من بزرگ و ویلاییه ...می‌ترسه تنها بخوابه شبها ...الان مشکل اینه ...تو آپارتمان این مشکل رو ندارن

امید آخرین چیزیست که میمیرد
مادر شوهرم به من گفتن من تا سال همسرم از اینجا تکون نمی‌خورم من بهشون حق میدم چه طور میشه دل کند از ...

اگه اینجور بوده اره خب حق دارن ،ولی بخاد بیاد اپارتمان خب چ فرق داره شهر شما باشه یا خودش

میشه لطفا صلوات مهمونم کنید
من به این گزینه که مثلا تو دو واحد یه ساختمان زندگی کنیم فکر کردم ولی حقیقتا یکم از کمی فاصله میترسم ...


از چه فاصله ای عزیزم؟

مـــــــرد که تو باشی...زن بودن چه خوب است...از میان تمام مذکــــــــرهای دنیا فقط کافی ست پای تو در میان باشد...نمیدانی برای تو خانـــــــــووووووووووم بودن چه کیفی دارد.خدای مهربونم همیشه ازت پسری میخواستم عین شوهرم،شبیه مرد زندگیم...ممنونم به خاطر این هدیه شیرینت...مرسی که پسرک نازم شبیه باباشه...
بله قطعا کسی نمیتونه تا آخر بیاد ...هر چند فک میکنم توقع زیادی نیست که حداقل تا چهلم هوای ایشونو هم ...

خوب حتما برادر شوهرتون ترسیده که تا چهلم اینجوری بگذره بعدشم شماها ول کنین برین اون بمونه و مادری که هرشب باید پیشش بخوابه که عملا از خونه زندگی خودش میوفته


گفتار درمان هستم.اگه تو تاپیکی به کمکم نیازی بود تگم کنید لطفا☺️

خوب برادرشوهرت نمیره خونه ی مادرش دیگه چیکار داره که میخواد مادرشو از خونه و زندگیش اواره کنه نمیتونه نره ولی  نباید تعیین تکلیف هم کنه برای مادرش که بیاد شهر شما ای خدا ادم ناراحت میشه 

بله قطعا کسی نمیتونه تا آخر بیاد ...هر چند فک میکنم توقع زیادی نیست که حداقل تا چهلم هوای ایشونو هم ...

ببین من نمیدونم بقیه چطور از شب تنها خابیدن میترسن ولی میتونین حفاظهای امنیتی رو درست کنید و برای خونه دزدگیر و بر ای حیاط دوربین بگیرین. دزدگیر کوچکترین حرکتی رو تشخیص میده و به همه زنگ میزنه و اس میده

عزیرم مادر شوهرتون مگه خیلی پیر هستن و ناتوان منظورم اینه نمیتونن از پس خودشون بر بیان؟ ولی خوب حد ...

بله حرف ما هم همینه ...میگم تا چهلم ما سوگواریم خیلی زوده برا این حرفا...

نه من مادر شوهرم سر پا هستن ..فرهنگی بازنشسته هستن ...ولی خودش ویلاییه می‌ترسه از شب تنها خوابیدن

امید آخرین چیزیست که میمیرد
میدونی ک مردا با این چیزا کاری ندارن ،این زناشونن چون هیچکی از پدر ومادرش نمیگذره،این زنا این چوب جا ...

آره بخدا. من مادر شوهرم خیلی بی شخصیت هست. غیر مستقیم حرف بار آدم میکنه بعد خودشو عین موش میگیره. منم این بار به شوهرم گفتم مجبور نیستم اخلاق های مامانتو تحمل کنم. هر وقت خاستی نگه داری مرخصی بگیر برو شهرستان. اونجا نگه دار

میدونی ک مردا با این چیزا کاری ندارن ،این زناشونن چون هیچکی از پدر ومادرش نمیگذره،این زنا این چوب جا ...

یعنی تو ریز ترین مسئله دخالت کرد. گوشی من زنگ. می‌خورد وسط حرف زدن میگفت کیه کیه. جوابش نمی‌دادم بعد قطع میکردم میگفت کیه میگفتم فلانی. بعد شوهرم میومد جلوش میگفت فلانی زنگ زده بود چکارت داشت. منم از دق دلم گفتم نه کسی زنگ من نزد. اونم گفت چرا فلانی زنگت زد من بازم گفتم نه زنگ نزد. اینجوری زدم سر پوزش. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز