یه بار دفتر حضور و غیابُ بردم کلاسها.
تو یکی از کلاسها معلم ریاضیمون سر کلاس بود.
بچه های کلاسم خیلی شلوغ بودن وقتی دفترُ به معلمون دادم معلممون یه چیزی آروم بهم گفت که من متوجه نشدم و ازش خواستم دوباره تکرار کنه برای بار دوم تکرار کرد و باز من متوجه نشدم با خودم گفتم کی به کیه یه بله خانوم جواب بدم.
بعد هم با صدای بلند گفت:بله خانوم بله
معلممون اولش اینجوری😐نگام کرد بعد همه بچه های کلاسُ ساکت کرد و بعد گفت بچه ها من از "پیتزا جان"پرسیدم منو این مدت ندیدی خوشحالی و اون در جواب گفت بله
آفرین به این صداقت