نامزد بودنی یه بار با یه خط دیگه مزاحم همسرم میشدم بعد اونم هی میگفت مزاحم نشید هی زنگ میزدم قطع میکردم پیام میدادم شب دیر وقت بود خلاصه خیلی اذیت کردم حالا نصف شب خوابم برده بود دیگه نزدیک ظهر بود هنوز خواب بودم بعد گوشیم هی زنگ میخورد برداشتم خواب الود گفتم بله همسرم قشنگ شروع کرد باهام حرف زدن که چطوری خوبی بعد ۱۵دیقه دل قلوه دادن گفت دیشب چرا هی مزاحم میشدی خودمو زدم به اون راه که نه بابا چه مزاحمی من اصلا خبر ندارم من نبودم گفت عععع پس چطور داری حرف میزنی گفتم وا یعنی چی گفت ببین به چه شماره ای زنگ زدم😐😐😐
من خنگ نفهمیده بودم اون به اون خط زنگ زده و عین خنگا ورداشته بودم😐😐
خیلی سوتی دردناکی بود خدا وکیلی
دومیشم این بود که.
قبلا تو نی نی سایت این تاریخ۹۹/۹/۹خیلی زبون زد شده بود همه تو امضا نوشته بودن که تو این تاریخ به ارزوم میرسم فلان کارو میکنم و ال بل 😂بعد من۹۹/۹/۹اومدم به مسخره نوشتم بیاید بگید رسیدید به ارزوهاتون یا نه امروز۹۹/۹/۹ یهو دیدم همه دارن میخندن که ای وای من تاریخ و اشتباه کردم اصلا یه ماه تا اون تاریخ مونده و اون موقع۹۹/۸/۹بود😐😐
البته اون کاربریم از دسترسم خارج شد🥲
شما هم بگید