سلام خانما..قرار تا چند ماه آینده ی مقدار پول از ارث پدرم بهم میرسه بعد قبلش باشوهرم ک حرف زدیم گف پول رو بزاریم بانک باهاش وام بگیریم بعدبتونیم شهر های بالا خونه بخریم..بعد من مدت 4ساله کنار خانواده شوهرم زندگی میکنم.اینم بگم خانوادش خیلی خوبن.خیلی هوامو داشتن ..ولی دیگه میخوام مستقل بشم و خانوادم گفتن با پولت ی خونه بنام خودت رهن کن بقیشم طلا بخر...حالا چطور اینو باشوهرم درمیون بزارم چون اون نظرش چیز دیگه ای...شما باشین چطوری حرفتون رو میزنید؟؟؟ درضمن مقدار سهمم حدود 300و خورده ای هست.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برای پسرم تمام تلاشمو میکنم بهم افتخار کنی عزیز دلم میشه برا به ارزو رسیدنم ی صلوات بفرستید .خدایا شکرت راه درستو نشونم دادی پسرم توتنها دارای من تو این دنیا هستی
تازه خونه ای که با پول خودش خریده زده نام برادرهاش
برای پسرم تمام تلاشمو میکنم بهم افتخار کنی عزیز دلم میشه برا به ارزو رسیدنم ی صلوات بفرستید .خدایا شکرت راه درستو نشونم دادی پسرم توتنها دارای من تو این دنیا هستی
ببین عزیزم پول هر چه قدر تو بانک بمونه یا رهن بدی ، ارزشش روزه به روز میاد پایین تر جوری که سال دیگه اون مقدار پولی که واسه رهن گذاشتی اصلا هیچی به حساب نمیاد
فقط 15 هفته به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر تولد ۵ سالگی دلبرم😍 لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود، حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت... سیب را چیدمو در دلهره ی دستانم، سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت... تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد گفت 1 گفت 2 افسوس سه را دوست نداشت... من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز، دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت... درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🙃