والا دوست منم دستشون خالی بود ولی بنده خدا عروسی گرفت ایقد قشنگ احترام گذاشت.بعدم بمن گفت غذا و تالارو اینا بد بود.دیگ بیشتر نمیتونستیم هزینه کنیم.منم بهش گفتم اتفاقا کار خوبی هزینه بیخودی نکردی.و مهم برخورد خودت بود ک ایقد احترام گداشتی با اینکه عروس بودی بمن خیلی خوش گذشت
دخترعموی بنده شب عروسیش یجوری فضابوده اصلا انگار ما فامیل نیستیم میرفتیم وسط همش با دوستاش میرقصید بعدا ازدواجش ب طلاق کشید بهونه اورد ارع من اون شب باشوهر دعوام شد عل شد بل شدماهم دیگ مراسمای بعدیشو نرفتیم
والا من یخاله داشتم فقط میومد خونه ما مهمونی..تو تعطیلاتم ک بقیه میتونستن برن اصلا نمیموند زودتر میومد ک کسی نره.بچه هاشم عین خودش پسرش ازدواج کرد.همه جا میرفت با زنش.چقد احترام.چقد تو عروسیش احترامش کردن.بعد عروسی دیگ کسی اینارو ندید.بعضیا با اینکه دارن فک میکنن اگ یکی ی شام رفت خونشون گدا میشن.ولی ما بااینکه وضع مالیمون کمترم بود.همیشه مهمونداری
ما هم خیلی ازین دوستان داشتیم دارا..ولی بدرد نخور و بی معرفت.ک ی لیوان ابم تو خونشون ادم نمیخاد بخوره.من با این ادما اصلا رقت و امد نمیکنم.پس دوستی و معرفت به چ درد میخوره.ک ادم وقتشو بزاره برای اینا ک فک میکنن بقیه بهشون بدهکارن..
طرف بهترین خونه رو داره..همه چیزم تو خونش هست.اما اگ رفتی وسط خیابون موندی با شخصیتی ک ازش دیدی حاضری تو همون خیابون بمونی ولی در خونش نری..خب چ فایده ..مگه ادم چقد زندست..همه چیزم ک جمع کردن نیست.محبتم خوبه
دقيقا، ولي مدلشو ميدونم ديگه! دوباره دو روز ديگه زنگ ميزنه و به روي خودش نمياره چطوري عروسي گرفته!!! و چطوري منو دعوت كرده!! كافيه من گله كنم هزار تا انگ بهم ميزنه كه تو چقدر دعوا داري و پرخاشگري و هزار تا چيز
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
