سلام
مادر شوهرم از وقتی فهمیده باردارم رو مخ منه
اصلا بارداریمو با زمان قدیم مقایسه میکنه
مثلا میگه دارو اگه دکتر بهت داد استفاده نکن
چیزای گرم بخور که بچت محکم بشه
اون سریع هم پیشنهاد به دارو گیاهی گرم که برای عادت شدنه بهم گفت بخور که من اینکارو نکرده
حالا بعد از گذشت چند هفته همش میگه بچت پسر شد فقط اسمش میزاری یوسف .. ما تو خونه یوسف نداریم ...فقط و فقط این اسم میزاری
هر مراسمی که بشه هر جایی که منو ببینه میگه
شوهرمم چیزی نمیگه ... ما اسم خودمون انتخاب کردیم
منو شوهرم اسم امیرعلی انتخاب کردیم
ولی مادر شوهرم میگه من اسم الکی دوست ندارم
امروز از ناراحتی تو سر خودمم زدم
خیلی دخالت میکنه
هر روز میگه اینو بخور اونو نخور... بهم میگه دکتر تو درمانگاه برو از این گرونا نرو که پول زیاد بگیرم ازت