ببخشید طولانیه ممنونم وقت میزارید
اول بگم خانواده همسرم شهر دیگه ای زندگی میکنن
چند ماهی میشه مادر همسرم متاسفانه سرطان گرفتن همسرم این مدت تند تند میرن پیش مادرشون هفته پیش عمل داشتن و بیمارستان هستن همسرم رفته پیششون من بچه مدرسه ای دارم و نرفتم از هفته گذشته گاهی خونه با پسرمیم گاهی هم میرم خونه مادرم و تمام مسئولیت ها با خودم هست یکم خستم ولی به همسرم چیزی نگفتم مادرم میگه بهش بگو دیگه برگرده ولی من میگم مادرشه وظیفشه بمونه ولی خستم با بچه سخته همه مسئولیت ها بردن آوردن بچه ها خرید کارهای خونه
اینم بگم غیر از همسرم ۴ تا بچه دیگه هم دارن مادر شوهرم پدرشوهر هم فوت کردن