فقط کپی نکنید بدون نام
برای یکی از نردیکامه
هرجاشم بنظرتون معنا نداشت یا وزن درست نبود بگین دقیقش توضیح بدم
نیما محمدی
راز
به نام عشق، میکنم آغاز
تا شوی در شعرِ من پرواز
میشود بازگو اسرارِ من
با قلم بر دفترِ اشعارِ من
چون نظر کردم همی عشق را
برنتابید یارِ من این عیش را
گفت: ای درویش، کن درویش چشم
گفتمش بندم چشم، بر رویِ چشم
عشق چون در سینهها بیدار گشت
عقل مُرد و جسم و جان بیمار گشت
عشق چون آمد، خرد بس دور شد
عیبِ معشوق به جان مستور شد
دوری از او به عقل دستور شد
دیدهاش در یادِ من بس نور شد
او نداند که من کیستم
عاشقش کیست و شاید نیستم
حال گر خواهی بدانی نامِ یار
حرفِ هر مصرع بخوان از این دیار
فاتح است و همی پاینده باد
آرمیده چو شمسِ تابنده باد
طاهر است و همی آن پاک باد
ملکِ بدخواهش درون خاک باد
هان فدایش باد این جان و تن
حال دانستی که شد معشوق من