2777
2789
عنوان

کسایی که میترسن نیان ✋خانمای باردار یا حساس یا..🖐🏻

| مشاهده متن کامل بحث + 593 بازدید | 50 پست

یکبار خونه ی پدر بزرگم بودم(خیلی خونشون بزرگه) تنهای تنها بودم و همه رفته بودن بهشت زهرا،خلاصه با تبلتم سرگرم بودم که یدفه صداهایی از سالن بقلیه خونه شنیدم انگار که ۱۰نفر بیشتر داشتن سر و صدا میکردن و حرف میزدن،هر چی فک کردم که شاید توهمه ولی کاملا واقعی بودگفتم شاید بچه ها برگشتن،تا یه ۱۰دیقه شاید بیشتر طول کشید، بعد صدای پا اومد انگار که چند نفر داشتن میومدن توی اتاق ،صداش کامل نزدیک شد تا صداش رسید به دم دره اتاق ولی هر چی منتظر موندم کسی نیومد تو و یدفه صدا قطع شد ،با خودم گفتم شاید جنی چیزیه یا شایدم کسایی توی حیاطن که سرو صدا میکنن رفتم توی حیاط و کوچه ولی هیچ صدایی نمیومد سکوت کااامل ، انگار نه انگار که همین چند دقیقه قبلش بود که خونه پره سر وصدا بود.

یک عدد استارسید از نژاد لیرا هستم (حال ندارم درباره استارسید دیگه توضیح بدم خودت برو تو گوگل سرچ کن  )~،،~من شاهم نه ملکه کسی  ~،،~یک عدد کیدرامر..اوتاکو و حدودی کیپاپر 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ی چند باری بشقاب پرنده دیدم ولی اولین بار و اصلی ترینش حدودا ۴یا۵سال پیش بود ، وقتی روستای پدر بزرگم بودم صبح ساعتای حدودا ۷ بود که مادرم گفت ی چیزی توی اسمونه و وقتی رفتم ببینم ی چیز مربعی شکل سیاه بود که انگار یک چراغ قرمزم پایینش بود از دور شکل یک مکعب کوچیکه سیاه بود ولی مادرم گفت که وقتی اومد نزدیک تر اندازه ی یک بخاری بود و وقتی مادرم میخواست یکم نزدیکش شه اون بیشتر میرفت پشت خونمون ،هیچ پره ای هم واسه پرواز نداشت و انگار که روی اب باشه که جلو و عقب میرفت و با سرعت خیلی اروم دوره خونمون میچرخید ((اون موقع هم ما قرار بود فرداش جشن واسه تولد امام رضا(ع)بگیریم و دوره خونمون پره پرچم رنگی وصل بود، کلا خونمون نوربالا میزد خخ😂😂))بعد چند دقیقه مخالفه جهتی که اومده بود رفت به سمت بیابون،بعد چند دقیقا وقتی رفتم توی حیاط دیدم که راه اومده رو برگشته بود و وقتی دیدمش اونم انگار متوجهم شد و زودی دوباره برگشت هر چی داد زدم ،بالا پایین پریدم ، قُربتی بازی در اوردم برنگشت نامرد😢از شانسه گندمم همیشه هر چی ببینم هی فرت وفرت عکس میگیرم ولی اون روز از شانسم تبلتم خاموش بود و نتونستم فیلم یا عکس بگیرم،خیلی پشیمونمم😭😭وقتی توی گوگل سرچ کردم کپی چیزی که دیدم رو توی گوگل توی یکی از عکسایی که توی خارج گرفته شده رو دیدم کپییی خودش بود ،از اون موقعه هر وقت میرم روستای پدر بزرگم ی چیزای مشکوک میبینم ولی مثل این یکی مطمئن نیستم.

یک عدد استارسید از نژاد لیرا هستم (حال ندارم درباره استارسید دیگه توضیح بدم خودت برو تو گوگل سرچ کن  )~،،~من شاهم نه ملکه کسی  ~،،~یک عدد کیدرامر..اوتاکو و حدودی کیپاپر 

یرور توی خونمون بودم و داشتم از پنجره بیرون رو نگا میکردم ومادر و خواهرمم طبقه ی پایین خونمون بودن،همینجور که داشتم بیرون رو نگا میکردم از گوشه ی چشم راستم دیدم که خواهرم از سمت در خونمون دوید و رفت توی اونیکی اتاقمون،منم برگشتم و همیجور که باهاش میحرفیدم رفتم توی اتاق ولی در کمال تعجب هیشیکی اونجا نبود😐،گفتم شاید پشت پره قایم شد! رفتم پرده رو گرفتم کنار ولی بازم هیشگی اونجا نبود😐،بعدا که خواهرم اومد ازش پرسیدم که تو بودی که اومدی بالا و دوییدی تو اتاق؟! ولی خواهرم با تعجب گفت که نه!!من تازه همین الان اومدم بالا😐

یک عدد استارسید از نژاد لیرا هستم (حال ندارم درباره استارسید دیگه توضیح بدم خودت برو تو گوگل سرچ کن  )~،،~من شاهم نه ملکه کسی  ~،،~یک عدد کیدرامر..اوتاکو و حدودی کیپاپر 

بعضی وقتا که دارم ظرف میشورم کامل احساس میکنم که ینفر از اونور خونمون میاد و آروم آروم از پشت بهم نزدیک میشه وقتی هم برمیگردم میبینم گه هیشکی نیست ولی تا برمیگردم و دوباره مشغول کارم میشم باز حس میکنم.

یک عدد استارسید از نژاد لیرا هستم (حال ندارم درباره استارسید دیگه توضیح بدم خودت برو تو گوگل سرچ کن  )~،،~من شاهم نه ملکه کسی  ~،،~یک عدد کیدرامر..اوتاکو و حدودی کیپاپر 

چند شب پیش همه خواب بودن و لامپا هم خاموش بود، من دراز کشیده بودم و داشتم مدیتیشن میکردم که یلحظه باز حس کردم که انگار فضای خونمون سنگین شد و انگار ینفر داشت آروم بهم نزدیک میشد،از کنار مادرم رد شد و رسید به سمت چپ بدنم و انگار که باز بعد چند ثانیه برمیگشت و انگار که داشت همینطور میگشت منم دیگه یکم ترس برم داشت واسه همین آروم چشمام رو که باز کردم به همونجایی که حس کردم هست نگا کردم ولی نمیدونم انگار که دیدم که یه چیز سفید قدبلند دیدم که انگا از کسری از ثانیه غیب شد😐

یک عدد استارسید از نژاد لیرا هستم (حال ندارم درباره استارسید دیگه توضیح بدم خودت برو تو گوگل سرچ کن  )~،،~من شاهم نه ملکه کسی  ~،،~یک عدد کیدرامر..اوتاکو و حدودی کیپاپر 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792