منم تجربش کردم
روستا خانه خالم خواب بودم یکی از بالای سرم صدام کرد اومدم بلند بشم با کف دوتا دستش کوبید تو صورتم جوری که سرم افتاد رو بالش جیغ زدم و بلند شدم کسی نبود و منم دقیق زیر پنجره خوابیده بودم جانبود کسی سرپا وایسه بالا سرم
تا چند وقت صورتم درد میکرد. مرض داشت نمیدونم چرازد .
زمانیم که تازه ازدواج کردم حضور یه نفر احساس میکردم تو خونه کنارم حتی یه شب وسط شیطنت احساس کردم یکی روبروم داره نگام میکنه از یکی پرسیدم میگفت ازت خوششون میاد دنبال فرصتن تا بیان ببرنت من مدام چهارقل میخوندم و کلی چیز فلزی به خودم آویزون میکردم
بعد چندوقت تو خواب دیدم یه خانم مو حنایی با دست و پا پر مو و سم تو خونم داره قرآن آتیش میزنه و به پسرش میگه بیا بریم این تورو نمیخواد
اسی راسته میگن از جن هر چی بپرسی بهت میگه مثلا جای گنج
خواهر من چندبار دیده یبار خونه مادربزرگم میگفت سفید بوده تا منو دیده ی لبخند زده رفته تو دیوار کسای دیگه هم دیدن اون سفید تو خونه مادربزرگم رو یبارم عید دیدنی رفتیم خونه عمم خواهرم اول وارد پذیرایی شد هنوز لامپ روشن نکرده بودن گفت شبیه عروس عمه بوده ولی با صورت سیاه و موی وز سریع رفته پشت پرده
بنظر من زیاد ترس نداره کسی که زیاد جن دیده باشه دیگه نمیترسه مگه اینکه جن بخواد بهت آسیب برسونه
چرا تاپیک اون خانوم که همسایشون داستان داشت ترکید
