چندوقت بودحس میکردم عفونت گرفتم دیروزدیگه گفتم برم دکتر موقعی ک رفتم حواسم نبود به دکتر بگم مجردم دکترگفت بایدمعاینه کنم ک بفهمم موقع معاینه دکتر دست ک گذاشت
انگارمیخواست بازش کنه من خودم کشیدم عقب گفتم مجردما گفت خب باشه چرااینجور کردی یکم از فرجت پاره شدحس سوزش داشتم گفتم نکنه اتفاقی افتاده گفت ن چیزی نیس مگه به این الکیا پاره میشه
من ترسیدم بخواد دستش فرو کنه
چون چندقطره خون اومد خیلی ترسیدم رفتم یه مامادیگه گفتم ببین اتفاقی افتاده گفت ن نگران نباش یکم از فرج پاره شده ربطی به داخل نداره
هنوز نگرانم هنوز حالم بده نمیتونم بخوابم لعنت به من ک رفتم دکتر ازعفونت میمردم بهتربود