جواب آزمایشم مثبت شد، با خودم دوتا لقمه یکی پنیر و گردو یکی حلوا شکری برده بودم نشستم تو پارک بغل آزمایشگاه خوردم و به فسقلی توی دلم قول دادم براش بهترین مامان دنیا باشم. چه حس عجیب و خوبی بود، بهش گفتم مامانی منو بابا عاشقتیم، همه احساسم کف دستم بود که گذاشته بودم روی شکمم که حسش کنم، زود بهش دلبستم ولی اون زود دل کند پیشم نموند. یه هفته بهترین حس دنیا باهام بود و رفت.