ی رمانی بود دختره تو امارات زندگی میکرد محجبه بود تو ی شرکت کار میکنخ پسر خارجیه میاد تو داستان مواظب دخترس اسم پسره ی چیزی مثل کیان بود کسی اگ میدونهههه بگه
منم ب همین درد دچارم یکی هس یسال پیش تقریبا خوندم اسمش ک یادم نیس هیچی اسم شخصیتاشم یادم نمیاد اخه مگه میشهههه😂بعد رمانی ک صدسال پیش خوندم قشنگ یادمه همه چیزاش
من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗
من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗