منم اینطوریم یه بار داییم نشسته بود پنیر خامه ای گرفته بودم برام خودم داییم ۲۴ سالشه سنش زیاد نیست
یهو رفتم توی آشپزخونه دیدم داره میخوره
تصور کن من اعصابم خش خشی😬
وحشیانه حمله کردم سرش موهاشو میکشیدم و اشک میریختم ممد چرا پنیر منو خوردی و میزدمش
میدونست پریم
از زیر دست و پای من بلند شد رفت نشست روی مبل گفت مامان بیا تنها دلیلی که زن نمیگیرم همینه یکی مثل این الاغ هر ماه باید بپره سمت من تیکه تیکه ام کنه🤣