من اصلا ازدواج نکردم یه بابای روانیه شکاک دارم که از مسلمونی فقط نماز خوندن بلده، هم دروغ میگه هم غیبت میکنه هم تهمت میزنه هم دست بزن داره هم اینکه شکاکه و با وجود سی سال سنم اجازه نمیده که نه سرکار برم نه جایی.
تاپیکت زدم دنبال دعا نویس بودم که هیشکی جواب درستی نداد ، شبو روزم دعا کردم و به خدا التماس کردم محلم نداد. قیافمم همه میگن خوبه ولی بقول مادره دل شکسته ام که همیشه میگه کاش بختت قشنگ بود دختر.
دارم گزارش میزنم تاپیکتمو پاکش کنن همون برم بمیرم بهتره بخدا، دلم برا مامانم میسوزه وگرنه منم مثه داددشم از دست بابام خودمو م*ی*ک*ش*ت*م