اون آدمی که میخواستم و همیشه تو ذهنم متصورش میکردم که باید همچین همسری داشته باشم با این خصوصیات ، اومد خواستگاریم اما بعد ازدواج خیلی سختی ها رو بخاطر یک سری مسائل دیگه متحمل شدم
شخص خاصی رو نه ،ولی ثروتمندترین پسرشهرمونو که هیچکسونمی پسندیدودکتربود تونستم بااینکه نشدبهم برسیم ولی واقعابه قانون جذب معتقدم والبته بیشترازجذب معتقدبه ادمای سیاهدل حسودشدم که چون فهمیده بودن دوستم داره هرکاری کردن که به هم نرسیم و نرسیدیم،ارزوی هردختری بودواقعا