بچه ها من قبلا یه خواستگار داشتم که از فامیلای دوره و خانواده خوبی دارن خودشم کار خونه ماشین همش و اوکیه.اون موقع بخاطر اینکه کم سن وسال تر بودم قبول نکردم. الان به اوضاع خانوادگیم که نگا میکنم،باخودم میگم باتوجه به خانواده ای که دارم بهتر از این خواستگار نمیاد برام. خودم ۱۹سالمه و امسال میخوام دانشگاه آزاد برم. اونا هنوز میخوان منو.دوتا پسر دارن اولی که ازدواج کرد اما دومی هست. بنظرتون چیکار کنم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
نظر سنجیت چرا این جوره؟؟!!برای شوهر کردن عجله نکن.
غرورت تمامِ توست.هرگز آن را به هیچ و پوش نفروش.از آمیختن تفاهم و نیاز و هوس و وابستگی،چیزی خلق می شود که ما نامش را گذاشته ایم عشق. در زندگی ات آن را بار ها و بار ها تجربه خواهی کرد،و هر بار خواهی پنداشت که این بار تفاوت دارد،که هر بار اشتباهی بوده است،که این بار آخرین بار است...نمی گویم چیز بدی است،لازم است؛امّا غرورت را تنها برای یک بار و تنها برای یک نفر،فدایش کن... از کفرِ من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست...دل خوش به فانوسم نکن این جا مگر خورشید نیست؟...با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوارِ من...چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من. یادمه قبل آشنایی با تو همیشه از اسمت بدم میومد....آدمی زاده دیگه با بعضی چیزا اُنس نمی گیره...روزی که دیدمت و اسمت رو پرسیدم با خودم گفتم شانس رو ببین یکی پیدا شد که دقیقا همون اسم رو داره...اما سرنوشت و تقدیر همیشه زورش بیشتر از خواسته ی دل ما آدماست...الان هر جا اون اسم رو می شنوم دیگه بدم نمیاد فقط و فقط یاد تو میفتم...یاد خودِ خودِ تو.😔😔
به نظرم قبول کن اگه دوستش داری ،ولی اگه صرفا به خاطر شرایط خانوادگیش هست، نه یکی هم این که مط ...
با درسم مشکلی ندارن.
اینجوری نیس که بیکار نشستم چون حوصلم سررفته میخوام ازدواج کنم. اوضاع خانوادگی خوبی ندارم. همش بحث دارن باهمو اعتیاد پدر و اینجور مسائل. و آزادی که ندارم
از این وضع خستم. حتی دانشگاهم خودم تصمیمش دارم نمیدونم میزاره بابام یا نه