میگفت شوهرم اومد دنبال گوشی میگشت ازم پرسید گفتم نمیدونم شاید تو دعوا ازت زدن اونم حسابی عصبی شده بود
اصلا یادش نبود تو ماشین گذاشته
میگفت پیش خودم فکر کردم حالا که گوشی نیست شاید ول کنه
صبح بیدار شده دیده نخیر شوهرش رفته گوشی قسطی خریده سیمکارتش دوباره گرفته
میگفت داشتم اتش میگرفتم به روی خودم نیاوردم شوهرم رفت سر کار منم رفتم به اون ادرسه بفهمم شوهر زنه کیه
از همسایه هاشون فهمیده بود شوهر زنه کلید سازه کارت شوهرشو گرفته بود از همسایه ها
میگذره تا شنبه اینم از همه چتا عکس مینداخته و این سری رمز گوشی رو میگفت با کلک فهمیدم
شوهر زنه قرار بود شنبه برای کاری بره شهرستان حداقل دو روز خونه نبوده زنه هم یه ادرس دیگه فرستاده بوده برای این عوضی
صبح ساعت 7 شوهرش میزنه بیرون اینم دنبال اون دوستتم میره تو وات شوهر زنه عکس همه چتا رو میفرسته
ادرسم میفرسته
دوستم میره جلوی در خونه تا میبینه شوهر زنه با چند مرد میرن تو خونه اینم زنگ میزنه به پلیس
شوهر اینو انقدر زده بودن امبولانس میاد میبره زن رو هم همینطور
دوستم قرص میخره بچه رو سقط میکنه
حالا تقاضای طلاق داده شوهرش با وثیقه ازاد شده
فعلا تا دادگاه تشکیل بشه
اومده بیرون یک هفته پیش اومده سراغ دوستم و سوار ماشین کرده کتکش زده دوباره شکایت کردن دوباره انداختنش زندان
خدا لعنتش کنه طفلک انقدر اذیت شده بود
میگفت حلالش نمیکنم
یه شانسی اورده ماشین به اسم دوستمه
نصف خونه هم به اسمشه فعلا مهریه رو گذاشته اجرا
نصف دیگه خونه رو بگیره
میگفت طلاقمو بگیرم میریم از این شهر با مامان و بابام