روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خب عزیزم این میشه چشم وهم چشمی هرکی هرکاری کنه نبایدکه انجام داد....بعداباز یه چی دیگه....
گفت هر کسی رو تـوی قبــر خودش میذارن عیسی بـه دیــن خود، موسی بـه دیــن خود به ما چه ربطی داره بقیـه تـو جامعه چیــکار میکنن اما نشنیده بـود از پیامبر اسلام که : یـک فـرد گنهکار، در میـان مردم هماننــد کسی است که با جمعی سوار کشتــی شود و به هنــگامی که در وسط دریــا قرار گیـرد تبــری برداشته به سوراخ کــردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتـراض کننــد در جواب بگویــد من در سهم خود تصــرف میکنــم ! اگر دیــگران او را از ایــن عمل خطرناک بازندارنــد، طولی نمیکشد که آب دریــا به داخل کشتـی نفوذ کــرده و یکباره همه ساکنان کشتــی را به همراه کشتــی در دریا غرق می کنــد
ما چی پیدا کردیم که اینطوری خدا رو تو زندگی گُم کردیم؟ من یه خواهرم که دلم بدجور شکسته دلشکسته ام فقط شفای برادرش رو میخواد خدا از عمر من بگیر ولی شفای برادرم رو بده