منمخودم مذهبی هستم و نه تو مجردی نه بعدش اهل این کارها نبودم
نمیدونم باهاش حرف نزدم
فقط تو پیام بهش گفتم چرا و چطور تونستی و این حرفها جوابی نداشت
من جلو داداشش همه پیامها را که خونده بودم را گفتم بهش هیچ کاری نمیکرد هیچ چیزی نمیگفت هنگ بود
منم تا تونستم خودم را خالی کردم و با داداشش از خونه امدم بیرون
حالا میخوان بیان برم گردونن منم ۲ تا بچه دارم تو این یک ماه خیلی اذت شدند
شاید شرط گذاشتم و برگشتم
ولی شوهرم فکر میکنه سفت وسخت میخوام طلاق بگیرم