سلام وقتتون بخیر.... نمیدونم چقدر از من میدونین ولی بگمن حامله ام الانم خونه بابامم.... برای سیسمونی بابام یبار میگه آره یبار میگه بمنچه..... بعدم میخواد از تو دیوار و شیپور بخره من بچه اولمه وسایل نو میخوام بهم جهیزیه هم نداده.....تو خانواده شوهرم به اندازه کافی سرشکسته شدم بنظرتون چیکار کنم
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
احترام پدر رو همیشه نگه دار عزیزم، کار بابا هم درست نیست. اما من که پدر و مادرم فوت کردن می گم بهتون ...
خدایش احترامش دارم ولی وقتی بدون جهیزیه فرستادم خونه شوهر الانم بدون سیسمونی.... کلی حرف و سرکوفت اینو اون تو طایفه شوهرم رو سرمه
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
به نظرم وظیفه ای نداری برای خانواده شوهرت توضبح بدی چقدر رو میدید بهشون کلا خیلی سکوت کن اونجا هستی ...
وظیفه ندارم توضیح بدم ولی بدون پوست پیازرفتم خونه شوهر الان بدون سیسمونی اگه برای خواهرمان نمرده بود حرفی نبود یا اگه نداشت میگفتم نداره اشکال نداره
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
تو شهر ما که میدن ولی کارش زشته از دیوار دنبال وسایله
اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بیحال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق
خودت بخرفوقش به خانواده شوهربگوبابام خریده وطیفه پدرتون نیست بخرن
نمیدونم وظیفه هس یا ن ولی نه سیسمونی نه جهاز... پس ارزش و احترام من تو خانواده شوهرم چی.... جلو جاریم و بچه هایه خواهرشوهر چی اونا هیچی جلو خواهر خودم.....
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
داداش بی عرضت خودش کار کنه ماشین بخره ب بابات چ بعدشم ماشین رو همیشه میشه خرید من ک دخ ...
داداشم سربازه بابام قولش داده بود براش ماشین بخره روش کارکنه.... قبل سربازیش سرکاربوده 100 تومن به بابام قرض داده
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
وظیفه ندارم توضیح بدم ولی بدون پوست پیازرفتم خونه شوهر الان بدون سیسمونی اگه برای خواهرمان نمرده بود ...
چرا بدون جهزیه رفتید چرا تمایلی به دادن سیسمونی ندارن اون علت مهمه؟یا ازدواحتون به خداسته ایشون نبوده یا ناراحتی عمیقی داره ازتون اینجوری داره جبران میکنه یا کلا الان رو مودش نیست اصرار کردن و حرص خوردن فقط خودتونو بی ارزش میکنه و بچونو😍