عزیزم منم قرق خوشی که همه فکر میکنن نیستم.تو زندگیم مشکلاتی دارم که اونا اصلا ندارن یکیش مثلا اینکه شوهرم خیییییلی خود رای هست و تمام تصمیم های زندگیمون رو اون میگیره.من اصلا رو حرفش حرف نمیزنم و هزاران مشکل دیگه.واسه همین زورم میگره که تو بدبختی هام اونا نیستن و نمیبینن یک جا که میخوام یکم خوشی داشته باشم باید رعایت حال بقیه رو بکنم.اونم زندگیش بد نیست و شوهرش خییییلی پایه مسافرته و هرسال تقریبا رفتن اما من کلا تو این ۸ سال زنگیم کلا دو سه بار رفتم.کم رفتم اما با کیفیت.خب من با اونا کار ندارم اونا هم نداشته باشن دیگه