مادر شوهرم هفته قبل حرف بدی بهم زدن .....
موضوع اینجوری بود که ما تو یه ساختمونیم و اونا درحال تعمیر بودن ... هر روز اوستا کار میاوردن بدون اینکه قبلش اطلاع بدن در میزد میگفت بدو برو تو یه اتاق اوستا همراهمونه مثلا لوله آب نگاه میکنه
یکسال کلا اینجوری بود تا هفته قبل دوباره تکرارشد همسرم به مادرشون گفتن که کاش قبلش خبر میدادین اینبار خبر بدین داشتیم میرفتیم جایی و.... مادرشون هم جوش آورد گفت مگه زنت دبیرکل سازمان ملل من ازش وقت بگیرم .... کلی حرف دیگه
منم خیلی دلم شکست ازشون ولی اون لحظه تواناق بودم چیزی نگفتم