سلام امیدوارم حال دلتون خوب باشه
من یه مادرم 22سالمه و دخترم 2 سالشه
بعد از دیپلمم ازدواج کردم و شوهرمم 33سالشه
پدرم ایثارگرن و من تک دختر خانوادمم +برادر
شش ماه بعد از عروسی خدا بهم دخترمو هدیه داد
از زندگیم راضیم شکر خدا خوب بد میگزره هم شیرینی داره هم تلخی
تو دوران بارداری کلاس زبان رفتم و سال اینده مدرکمو از کانون زبان میگیرم خیلی سخت نبود از اینکه تو بارداریم امتحان میدادم و درس میخوندم خیلی خوشحال بودم
سال کنکورم نتونستم کنکور تجربی بدم ناراحتم اما خب قسمتم اون سالا نبود و مشکلات خودمو داشتم
بیشتر بخاطر این زبان انتخاب کردم که یه قدم تواناییم بالاتر از اطرافیانم باشه و بتونم به دخترمم اموزش بدم.
چهار تا جاری دارم که یکی پیراپزشکی و یکی لیسانس حسابداری و یکی ادبیات فارسی داره البته هر کدوم 28 یا 30 سالشونه و بعد از مدرک ازدواج کردن و هنوزم میخونن
احساس پوچی میکنم و نمیخوام یه مادر افسرده باشم که فقط کار خونه میکنه و آشپزی
دوس دارم همسرم افتخار کنه بهم و بدونه موفقم
همسرم با درس خوندنم مشکل نداره و همایتم میکنه اما پدرم معتقده رسالت زن همون بچه بزرگ کردنه
کسی بوده شرایط منو داشته باشه
ایا برگردم و کنکور تجربی بدم و پیرا پزشکی قبول شم
یا کنکور زبان بدم که علاقه دارم علاوه بر یادگیری یه زبان مترجمی یا تدریس بخونم نهایت معلم شم؟