همین اول همه چیزو تعریف میکنم اگه سوالی داشتین بپرسین.
تا حالا ۳ بار روم دست بلند کرده دفعه اول دیر میومد شبا بخاطر اون بحث کردیم و زد تو گوشم فرداش معذرت خواهی کرد و اشتباه کردم منم بخشیدمش
دفعه بعد بخاطر یکی از دخترای فامیل دورشون دعوامون شد تاپیکش هست زد تو گوشم خیلی التماس کرد باز بخشیدمش ۳ ۴ روز پیش با مادرشوهرم و شوهرم رفته بودیم بیرون یه پسره بیشعور بی شخصیت تیکه انداخت شوهرم دعوا کرد و اینا مادر شوهرم گفت چرا دعوا کردی درسته کار اون درست نبود ولی اینجور ادما همه جا هست منم گفتم اون عادتشه دعواییه و اینا شوهرم گفت تو یکی دهنتو ببند خیلی دلم شکست و بهم بر خورد جلو مادرش اینجوری گفت
الان هم داشت میرفت بیرون پیراهنشو داشتم اتو میکردم رفتم زیر گاز رو خاموش کنم اتو برعکس شده بود پیراهن یه خورده سوخته بود داد و بیداد کرد کوری نمیبینی لباسم رو سوزودی گفتم چرا اینجوری با من حرف میزنی خسته شدم از دست من دیگه نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم یه روز کتکم میزنی یه بار ضایع میکنی من رو
یه لگد زد تو پهلوم خیلی درد میکنه .
بخدا دیگه خیلی خسته شدم خیلی همو دوست داشتیم
(من با پسرعمم ازدواج کردم)پدرم مخالف ازدواج فامیلی بود منم پا فشاری میکردم غذا نمیخوردم به خواستگارام ندیده جواب ن میدادم بابام راضی شد بابام رو این موضوع کتک و بد دهنی خیلی حساسه میترسم بهش بگم یه بلایی سرش بیاره ، شوهرمو خیلی دوسش دارم ولی دیگه نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم،شوهرم از مامان باباش خیلی حرف شنوی داره و به قولی چون خیلی پشتمن یکمم میترسه ازشون به نظرتون چیکار کنم ؟ به عمم بگم؟یا بابام و مامانم؟