بیاین از وسواسی هاتون بگین

من از وقتی دیدم دیگه دلم نمیاد تو خونشون یه لیوان اب بخورم😕😕😕😕

حق داری  خیلی بده و چندش اینچیزا

منم حساسم ولی وسواس نه ،سرویس بهداشتی هرو  میشورم ،واینکه هرچیزی باید جای خودش باشه  از شلختگی متنفرم ،البته خونه ی من کوچولو هست ،سریع جمع میشه ،😊😊😊😊😊ولی خوشبختانه همیشه خونم تمیزه چشم نزنم خودمو ،هروز صبح باید دوش بگیرم ،از بیرون میام حتما باید لباسام شسته بشه و دوش بگیرم ،یسری حساسیتها خوب نیست ،😕ولی فکر میکنم حساس بودن بهتره تااینکه کثیفی و بوی عرق و شلختگی

من قبلا زیاد میرفتم خونه مادرشوهرم  ولی از وقتی دیدم هی با قاشق دهنی غذا رو تست میکنه دیگه شام و ناهار نمیرم خونش😕😕😕کاش همه این چیزا رو رعایت کنن ،مدیونی داره بخدا 

دقیقا به همین دلیل دلم نمیخواد غذای کسیو بخورم

من همیشه میگم افراط تو هر چیزی بده و من دو تا بچه شیر ب شیر دارم خودمم شاغلم نایی ندارم مایه این حجم از کار ولی مثل خر کار میکنم روزی سه چهار ساعت خیلی بشه پنج‌ ساعت بخابم اونقدر کار میکنم ک یهو تحلیل میرم.و بچه هام خیلی حساس شدن مثلا بریم بیرون یا جایی بلند بلند میگن بو میاد کثیفه اعتراض میکنن.

من یبار هم‌گفتم  مدیونی دارهااااا ،تورو خدا قاشق دهنی نزنید تو غذا ،در جواب گفتن وااا مگه من سگم دهنیم نمیخوری😕😕😕ترجیح دادم سکوت کنم و شام و ناهار نرم ،چون شاغلم همش میگم وقت نمیشه ،😊اینجوری دلخوری هم نمیشه

وای عزیزم ،دور از جونت از پا در میای  خوب نیست اینجوری 

بعضی ها متوجه اشتباهاتشون نمیشن واقعا.... منم دوس دارم همیشه بعدشام برم مهمونی

اره مخصوصا روانم اشفته باشه ک حالیم نیست چ میکنم اونقدر کار میکنم و خودخوری ک ی جا بی حال بیوفتم... دارم رو خودم کار میکنم اروم تر بشم مثلا دو روز میگم بیخیال باش روز سوم باز شروع میکنم البته اینکه مادرم زن بسیار تمیزی هست و حساس مارو اینجوری پرورش داده

دقیقا منم از مادرم ارث گرفتم 😕😕😕بده یجورایی ،ولی از تمیزی لذت میبرم وبعد هربار تمیزی حتی شستن یه لیوان روحیم خوب میشه