نظر نمیخان میرن جایی مثل مجسمه باید بری تحت کنترلی حیوون خونگیم انگار بریم اونجا نریم دختر مجرد چ گناهی کرده که نباید خونه تنها باشه با این فرهنگ و عقلای جهان سومی تا کی باید برای اینکه به خواستم احترام گذاشته بشه بجنگم و دعوا راه بندازم برا دانشگاه رفتنمم برادر عزیز تر از حانم اجازه نمیداد تا دیوونه بازی در نیوردم رضایت نداد ای خداا هوف هوف هوف الانم میریم بیرون یه نظر نمیپرسن اونده میگه پاشو خاضر شو شام با ۴لانی میریم بیرون شاید من نخام ریخت اونو ببینم پووووف پووووف