آدمی ام که حتما باید احساساتمو بروز بدم نمیتونم دست خودم نیس که جلوشو بگیرم...البته اینم بگم که شوهرم یه مریض روانیه که منم دیوونه کرده ارزش خویشتن داری نداره...ولی کلا میخوام رو خودم کار کنم اما واقعا اگه احساساتمو بیرون نریزم میترکم روی بقیه رفتارام تاثیر میذاره وجودم پر از حسای بد میشه دق میکنم...از طرفی خودمو خالی میکنم کار به کتک کاری میرسه اینم بگم که شوهرم خیلی مقصره...منم چون دوستش ندارم و اونم لیاقتشو نداره و آدم خوبی نیس اصلا نمیتونم پیشش کوتاه بیام اصلا..
از غرورم هم اصلا نمیتونم کوتاه بیام خییییییلی بهم سخت میگذره خیییییلی....شوهرم عصبی.خسیس.شکاک.لجباز.یه دنده و مغرور و قده