2777
2789
عنوان

خودم برای خودم عروسی گرفتم

| مشاهده متن کامل بحث + 1602 بازدید | 52 پست
۲۵ سالم بود. هر دومون بزرگتر شدیم. الان مطمئنم که اگه برمی گشتیم به گذشته هم همسرم برام بهترین عرو ...

عزیزم شوهرت میتونست برات عروسی بگیره و نگرفت؟ یعنی کلا پول داشت و خرج نکرد؟

سختی هایی که کشیدم باعث شد تا عزت نفس نداشتم بهم برگرده و قدر و ارزش خودم رو بیشتر بفهمم. سختی ها همیشه بد نیست گاهی آنقدر با یک ناراحتی خرد و ریز ریز میشی که انگار دوباره از تکه هات یک من جدید ساخته میشه اما این بار یک من قوی تر! محکم تر! 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من پشیمونم ولی اون از من هم پشیمونتره. میدونه بعدش خیلی اذیت شدم و البته اذیتش هم کردم

چجوری اذیتش کردی

- خود خَزانیم و دم از شوق بهاران ممی‌زنیم.                           در وطن خویش غریب :)                                                    ستین ۱۹ هستم دیگه 😌❤️
عزیزم شوهرت میتونست برات عروسی بگیره و نگرفت؟ یعنی کلا پول داشت و خرج نکرد؟

شوهرم هیچی نداشت ولی پدرشوهرم وضع مالیش خوبه و برای همه ی بچه هاش خودش عروسی گرفته با هزار تا مهمون.

عروسی هم زن و مرد قاطی و تو باغ چون کورد هستند

شوهر من چون تنها فرزند مذهبی خانواده بود می گفت نمیخوام بابام برام اونجوری عروسی بگیره

خود همسرم خیلی ادم خوبیه ولی اون موقع ها کله اش خیلی باد داشت. هیچی دیگه فقط میخواستم بگم من کردم و ...

عزیز دلم ممنونم که این ها رو بهمون گفتی واقعا درکت میکنم چون خودم هم تو عقد خیلی تجربشو داشتم و خیلی بابتش زجر کشیدم. امیدوارم همسرت الان برات حسابی جبران کنه♥️

سختی هایی که کشیدم باعث شد تا عزت نفس نداشتم بهم برگرده و قدر و ارزش خودم رو بیشتر بفهمم. سختی ها همیشه بد نیست گاهی آنقدر با یک ناراحتی خرد و ریز ریز میشی که انگار دوباره از تکه هات یک من جدید ساخته میشه اما این بار یک من قوی تر! محکم تر! 
چجوری اذیتش کردی

یه حرفی خیلی منو سوزوند.

یه بار یه روانشناس تو تلویزیون می گفت اگه میخواین ببینید یه نفر چقدر دوستتون داره ببینید چقدر براتون پول خرج میکنه.

منم سال ها اون حرف رو تو سرش میزدم که تو منو دوستم نداشتی که هیچ وقت برام پول خرج نکردی

شوهرم هیچی نداشت ولی پدرشوهرم وضع مالیش خوبه و برای همه ی بچه هاش خودش عروسی گرفته با هزار تا مهمون. ...

درست مثل نامزد پخمه ی من!!🤕🤕🤕 اونم باباش به همه ی بچه هاش حتی داماداش حسابی می‌رسید، دامادش تا آرنج دستش تو کوزه ی عسل بود با پدرشوهر من ولی نامزدم می‌گفت من هیچ کمکی نمیگیرم از طرفی خودشم بی عرضه بود

سختی هایی که کشیدم باعث شد تا عزت نفس نداشتم بهم برگرده و قدر و ارزش خودم رو بیشتر بفهمم. سختی ها همیشه بد نیست گاهی آنقدر با یک ناراحتی خرد و ریز ریز میشی که انگار دوباره از تکه هات یک من جدید ساخته میشه اما این بار یک من قوی تر! محکم تر! 
عزیز دلم ممنونم که این ها رو بهمون گفتی واقعا درکت میکنم چون خودم هم تو عقد خیلی تجربشو داشتم و خیلی ...

خیلی طول کشید تا بفهمه که چقدر دوستش داشتم و چه کارهایی براش کردم

چون اصلا احساسی نبود نمی فهمید چیکار دارم براش میکنم.

حتی دو سال بعد از عروسیمون یه خونه خریدیم با اینکه بیشتر پولش رو من داده بودم بهش گفتم برو بزن به اسم خودت اونم بی هیچ حرفی رفت و زد به اسم خودش

شوهرم رفت تو یه کار دولتی و مراوداتش با مردم بیشتر شد.

انگار تازه فهمیده بود مردم دیگه یه جور دیگه زندگی می کنند.

از یه جایی دیگه خیلی اخلاقش عوض شد.

بعد از اون خونه قبلی رو فروختیم و یه خونه تو تهران خریدیم و ماشین و ... همه رو زد به اسم من

خیلی طول کشید تا بفهمه که چقدر دوستش داشتم و چه کارهایی براش کردم چون اصلا احساسی نبود نمی فهمید چی ...

منم مثل شما بودم ولی با این تفاوت که تو عقد من از حق خودم نمیگذشتم بهش میگفتم باید برام عیدی طلا بیاری و برام خرج کنی! اما در نهایت از هم جدا شدیم چون علاوه بر اینکه ارزشی برای من قائل نبود، خانوادشو بیشتر از من دوست داشت! منم دیدم دیگه بیشتر از این نمیتونم براش وقت بزارم ولی شما صبوری و خانمی کردید و من مطمینم همسر شما الان قدر شما رو می‌دونه و ارزش واقعی شما رو فهمیده و انشاالله که الان برات یجوری جبران کنه که گذشته رو کامل فراموش کنی♥️♥️

سختی هایی که کشیدم باعث شد تا عزت نفس نداشتم بهم برگرده و قدر و ارزش خودم رو بیشتر بفهمم. سختی ها همیشه بد نیست گاهی آنقدر با یک ناراحتی خرد و ریز ریز میشی که انگار دوباره از تکه هات یک من جدید ساخته میشه اما این بار یک من قوی تر! محکم تر! 
شوهرم رفت تو یه کار دولتی و مراوداتش با مردم بیشتر شد. انگار تازه فهمیده بود مردم دیگه یه جور دیگه ...

خواهر عزیزم از اینکه حداقل الان شرایطت بهتر شده  از ته قلبم برات خوشحال شدم 


چون منم عروسیم.....😔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پریود ال دی

1355marim | 6 ثانیه پیش
2791
2779
2792