نشون نمیده ولی انگاری آره میدونه من بدم میاد تا بفهمم واسه این چیزاس میگم یا ب دوسداشتنم شک داری یا بهم اعتماد نداری
باهاش حرف بزن
من هروقت شوهرم کاری میکنه که ناراحتم میکنه باهاش حرف میزنم حل میشه خیلی مشکلات از همین حرف نزدنهاست
باهاش حرف بزنی هم بهش نزدیکتر میشی هم سوءتفاهم ها از بین می‌ره
حرف میزنم با آرامش ناز میکنم ولی فایده نداره مثلا میگم هروقت زایمان کنم میخوام حدا قل چند روزی بمونم خونه بابام اینا از الان میگم بهشااا چون مامانم با مادرشوهرم اینا راحت نیست میخوام برم اونجا میگه ن حق نداری بری فلان بمان 😒
درباره این موضوع که به مامانت بگو بیاد خونتون.مادر شوهر من موقع بچه دار شدنم خیلی دخالت کرد اذیت شدم
تا میخواستم شیرش بدم تا میخواست شیر بخوره از دهنش درمی‌آورد می‌گفت نه اینجوری نیست بلد نیستی بچه دیگه به سختی شیر میخورد آخرشم شیرخشک دادمش
از اوایل آشناییتون شروع کن از وقتی همو دیدید بگو از خاطرات خوبی که با هم داشتید بگو یادش بخیر یه چیزایی رو براش زنده کن بعد بغلش کن بوسش کن بگو چقدر دوسش داری و سر صحبتو باز کن علت این کاراشو بپرس
هنوزم که هنوزه بین پسر من و نوه های دیگه اش فرق می‌ذاره ۳ ساله برا تولدش هیچی نگرفته ولی برا اونا اووووف
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
