عزیزم جونت رو بردار و برو
من با خانمای که مشکل تو رو داشتن برخورد زیاد داشتم یه موردش بعد از ۱۰ سال که شوهرش تو تصادف کشته شد تونست بالاخره از خونه بیاد بیرون عین ده سال زندانی بود دو تا بچه تو خونه بدنیا آورده بود مثل قرون وسطی
یکی شون همشوهرش حتی تو اتاق خواب دوربین گذاشته بود در ها رو قفل میکرد تازه عروس بود بهش اجازه نمی داد پدر و مادرشو ببینه یا تلفن کنه دختره مریض شده داشت میمرد نمی بردش دکتر تونسته بود وقتی شوهرش سرکاربود از همسایه کمک بگیره در رو باز کنن و پدرشو خبر کنن یک ماه تو بیمارستان بستری بود فکر کن زندانی باشی و تو زندان خونه ات حتی اجازه لباس خونه پوشیدنم نداشته باشی
یکیشونم میگفت نصف شب بیدار شدم یه کپسول گاز رو بالا سر برده بود بزنه تو سرم
یکی شون گلوشو نشونم داد که جای پنجه های شوهرش روش بود بخوام بگم چند روز میکشه
فقط در صورتی بمون که از جونت بیشتر دوستش داری
فردا اگه خواست سر تو ببره با لبخند قبول کنی
چون احتمال این کار واسه پارانویید ها زیاده