2777
2789
عنوان

عشق بی انتهای منو پسرخالم

8669 بازدید | 136 پست

داستان ازونجایی شروع شد که من سال دوم راهنمایی بودم و بهش گفتم دوست دارم و اونم گفت منم خیلی وقته عاشقتم ،وفقط ۶ماه ازمن بزرگتربود،هیچ رابطه ای باهم نداشتیم فقط گهگاهی ازتلفن عمومی به تلفن خونمون زنگ میزد ،اگه مامانو بابام برمیداشتن گوشیو،میگفت اشتباه گرفتم،ولی اگه خودم جواب میدادم و اگه فرصت داشتم طولانی باهمدیگه حرف میزدیم،،دیگه برام عادت شده بود بایدهرروز زنگ میزد اگه یه روز زنگ نمیزد دل تو دلم نبود.

رابطمون فقط درحد تلفن بود،وقتی هم که خونوادگی باهمدیگه میرفتیم بیرون یا خونه همدیگه میرفتیم برامهمونی فقط همدیگرو نگاه میکردیم باهم شوخی میکردیم تو درسا بهمدیگه کمک میکردیم ،ولی قلبمون براهم میتپید،یه عشق پاکو خالص

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز