2777
2789
عنوان

عقل و بی عقلی

| مشاهده متن کامل بحث + 143831 بازدید | 940 پست
سلام عزیزم. چند وقت بهش نشون بده عاقلی. روی تمام حرف هات دقت کن، روی رفتارهات، درایت و مدیریت و عقلت ...

ممنونم عزیزم سعی میکنم که کار های که گفتبنو رو انجام بدم 

سلام .من مادر هستم دوست دارم پسرم خلبان و دختر دکتر زنان زایمان بشه اگه میشه برام دعا کن بتونم کمک بچه هام کنم💞💕💕💕
سلام عزیزم. برای بچه ها فقط سعی کنید خودتون الگوی خوبی باشید. خودتون رو رشد بدید و اونهارو به مسیر ا ...

من احساس می‌کنم این دیر آگاهی من و این مسیر آزمون و خطا واینکه من خودم هنوز تکلیفم با بعضی مسائل روشن نیست،تاوانش رو بچه ها هم باید به دوش بکشند.

و اینکه واقعا با نوع نگاهم به چگونگی کیفیت تحصیل اونها به توافق نرسیدم.

ویک سوال دیگه:من به این نتیجه رسیدم ،برای ثابت نگه داشتن بچه ها در مسیر علم وآگاهی باید خودم دست به کار بشم،ادامه تحصیل بدم و از کلاس و درس فاصله نگیرم.مسیری که میخوام برم درسته؟ با توجه به اینکه سالها فاصله گرفتم و خوب خودم هم خیلی علاقمند هستم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام بانوی خوش قلب و مهربان ایران زمین که خالصانه و صادقانه تجارب و علم خودتان را در اختیار بانوان عزیز سرزمین مان قرار میدهید من از صمیم قلبم به شما عشق و محبت هدیه میکنم و آرزو میکنم سراسر زندگیتان پر از مهر و صفا باشد🌷🌹❤️ 🙏

طب سنتی افلاطون درمان انواع بیماریها با داروهای گیاهی طبی  با بیش از سی سال تجربه ارسال دارو به همه نقاط ایران و خاورمیانه رزرو نوبت 09179170344
من احساس می‌کنم این دیر آگاهی من و این مسیر آزمون و خطا واینکه من خودم هنوز تکلیفم با بعضی مسائل روش ...

طبق نظر معلمینشون بچه های خیلی با استعدادی هستند،و خیلی به من پیشنهاد صرف وقت و سرمایه و..داده میشه برای اینکه بچه ها موفق برای ورودبه مراکز سمپاد بشوند.

ولی وقتی نظرات مشاورین مخالف رو می‌شنوم دو دل میشم .واقعا نمیدونم تو این زمینه چطور 

بهترین عمل رو داشته باشم.بچه ها رو سوق بدم به این سمت یا نه؟

سلام بانو آرتمیس جان 

من یه سوالی داشتم اگر صلاح دونستید و دوست داشتید جواب بدید 

من دلم میخواد بدونم با همه چیزاهایی که تا الان یاد گرفتین و انقدر قوی هستین  اهدافتون نسبت به قبل بیشتر شده یا کمتر (البته من با جزئیات کار ندارم اینکه چی کار میکنید و دقیقا چه هدفی دارید به هر حال شخصیه و نمیشه گفت ، منظورم کلی هستش ) چه  حسی به زندگی دارید یا اصلا چه حسی به مرگ دارید ؟؟ 

من یه مدتیه اصلا هیچ حسی به زندگی ندارم نمیدونم چم شده ! شما به کسی که حس پوچی داره چی میگید ؟ غیر از اینکه خودمو مشغول کنم و کاری انجام بدم ؟ کلا نظرتون  راجع به زندگی چیه؟

البته من فعلا فرصت نکردم پی دی اف و بقیه تاپیک هارو کامل بخونم اگر قبلا توضیح دادید که هیچی دیگه خودم میرسم اگرم نه ممنون میشم اگه دوست داشتین توضیح بدین 😊🙏⚘

سلام عزیزم. اینها همه از تلاطم روحی افراد گوینده هست. کی گفته خانه داری بده که در وصفش سخنرانی می کن ...

بانوارتمیس عزیز،یه موضوع دیگه ای هم که خیلی دارم روش کارمیکنم اینه که توجمع های زنونه که کمم میرم زناازناخون هاشون رنگ موهاشون آشپزی بچشون یکسره تعریف میکنن وواقعاسعی دارن روی هم روکم کنن ودماغ هموبه خاک بمالونن،واقعادیگه حالت تهوع میگیرم،این موضوع روتوهمکارام هم میبینم که هرکسی یکسره ازروش تدریس فوق العاده ی خودش تعریف میکنه،من هم کلاکارم سکوت ولبخندهست اصلاتعریف نمیکنم وبلدم بلدم راه نمیندازم،فقط گوش میکنم واونام حس میکنن خیلی بلدن

سلام بانو آرتمیس جان  من یه سوالی داشتم اگر صلاح دونستید و دوست داشتید جواب بدید  من دلم ...

راستش عزیزم منم وقتی به مرگ فکرمیکنم خیلی اززندگی ناامیدمیشم،همیشه یه استرس ونگرانی توپس زمینه ی ذهنم هست وهمیشه نگرانم واسه ی اطرافیانم،کاش این استرس ودلشوره وپوچی رومیشدکنترل کرد

سلام دوستان عزیز. ممنون میشم اگر نسبت به این پست من هرکسی تجربه ای داره در اختیار من بذاره تا ذهنم باز بشه. اینکه با افراد طلبکار در زندگی اجتماعی چه طور برخوردی باید داشته باشیم؟ و اینکه این افراد طلبکار مافوق ما یا افرادی باشن که بهرحال از ما بزرگترن و شرایط ایجاب میکنه که ما نسبت بهشون با احترام بیشتری برخورد کنیم...تله این افراد را چطور میتونیم خنثی کنیم؟ این افراد را چه طوری میتونیم سرجاشون بنشونیم که با گرفتن دست پیش و پایمال کردن همه ی خوبیهای ما خودشون را حق به جانب و ما را گنهکار و مقصر جلوه ندن؟ ممنون میشم نظر دوستان را بدونم....

از دریا آموختم غرق کنم کسی را که از حدش گذشت......!!

یادم اومد... 

باید داخل کتاب های رابرت گرین دنبال راه چاره باشم... نمیدونم ۴۸ قانون قدرت یا قوانین سرنوشت انسان

داخل یکیشون میتونم راهکار پیدا کنم قطعا

شما هم تجربه و راهکاری دارید بذارید لطفا

از دریا آموختم غرق کنم کسی را که از حدش گذشت......!!

ممنون از بیتا جان و پرنسس عزیز.و دوستانی که صمیمانه و صادقانه روشن کردن که اینجا جای درد و دل نیست.البته من به بانو درخواست دوستی دادم چون قبول نکردن اینجا گفتم.انشالله هممون کنار هم اول زندگی خودمون بعد خوشبختی بچه هامون بعدم سرنوشت ایرانمون رو به قشنگ ترین صورت ممکن بسازیم.

دوستان در مورد طلبکار بودن افراد در روابط اجتماعی بگید ما چه  رفتارهای اشتباهی داشتیم که افراد اطرافمون را طلبکار بارآوردیم؟ اونا از چه خصوصیت ما میترسن که دست پیش را میگیرن پس نیفتن؟ چکار کنیم که روابط به سطح "من خوبم تو خوبی" برسه و این افراد برای کار و شخصیتمون احترام قائل باشن و به جهت منافع شخصی و موانع ذهنی خودشون ما را تخریب و بی ارزش نکنن؟!!!!

از دریا آموختم غرق کنم کسی را که از حدش گذشت......!!

سلام به بانو آرتمیس عزیز. خیلی خدا رو شاکرم که با شما آشنا شدم. وقتی تاپیک شما درباره باورها رو‌خوندم برام خیلی جالب بود که باورهام خیلی خیلی مشابه با باورهای شما بود ولی متأسفانه فکر میکردم که این باورها درست نیست چون باور دیگران این نیست و فکر میکردم یک انسان حریم شکنم و سعی میکردم طبق دانسته های عموم رفتار کنم. وقتی ازدواج کردم تنها فرد تحصیل کرده خانواده همسرم بودم و از نظر زیبایی هم به حدی که همیشه دیگران من را زیبا به حساب می آوردند. اما رفتارها واحترامی که در شان خودم میدیدم را ازشون دریافت نمیکردم. و‌این بود که من در خلوت خودم غصه میخوردم که چرا با من اینطوری رفتار میشه چرا مستقیم و غیر مستقیم دارن به من میگن زشت ،و... من همیشه در مقابل رفتارها و توهین هایی که بهم میشد سکوت میکردم چون فکر میکردم اونا بیشعورن و من با شعور و اصلا هم به همسرم منتقل نمیکردم. رفته رفته من به حدی اعتماد به نفسم رو از دست دادم که باور کردم خیلی خوش شانس بودم که همسرم منو به قول شما گرفته و اون همه دختر تو فامیلشون رو رها کرده خیلی خوش شانسم با اینکه زشتم و اجتماعی نیستم و..... الان یازده سال از ازدواجم گذشته ومن اینقدر صبور بودم که الان خانواده همسرم منو خیلی دوست دارن و احترام میکنن ولی من یه انسان آسیب دیده هستم. خیلی خیلی آسیب دیده. من حس میکنم ده سال از بهترین سالهای عمرمم رو دور ریختم و روح و روانم رو شکنجه دادم. من از خودم به شدن عصبانی ام که چرا اجازه دادم به حقم تجاوز کنن چرا گذاشتم مادر همسرم همه خوشی های منو ازم بگیره چرا گذاشتم ازم سواری بگیره .و حالا این منو عذاب میده . هر کار میکنم نمیتونم مادر همسرم رو‌ببخشم هر کارمیکنم نمیتونم گذشته رو دور بریزم هر کار میکنم فکر به قبل دقیقا برام مثل همون لحظه  تازه و آزار دهندهست. به من یک راهکار بده که روحم رو آزاد کنم که اینقدر از خودم عصبانی نباشم . که فکر به گذشته و دوباره مثل همون لحظه منو به گریه نندازه

بانو ارتمیس عزیز ما،انشالله هرجاهستید و ب هرکاری مشغولید سلامتی و موفقیت همراهتون باشه،ممنونیم ازتون ‌‌..ب امید دیدارتون هستیم🙏⁦❤️⁩

دوستان عزیزی ک همراه هستین هروق تاپیکی گذاشتین ماروهم تگ کنین ک تجربه کسب کنیم

باران که شدی؛مپرس این خانه کیست...🌱

بانوی گل 💚💚💚💚💚

بانو آرتمیس عزیز هر کجا هستی خدا هادی زندگیت و کمک کننده بهت باشه شما به فرموده حضرت محمد جمع کثیری رو بنده خودت کردی و همچنین من رو 

منم مثل بقیه چالشهای زندگی خودم رو دارم ولی اینقدر اینقدر از سفره ای که پهن کردی بهم چیزی رسید که من دانم و خدا و خدا داند و من... شما هم خودت هم توصیه ت به خواندن مطالب خانم حقیقی بسیار کارگشا بود برای من که نگم براتون از وضعیت قبلم.... عزیزم فقط وظیفه خودم دونستم یه تشکر از شما بکنم و مطمئنم کارما چند برابر این خیری که به ما رسوندین رو به خودتون برمیگردونه، خدا طاقت و توان شما رو روز افزون کنه ان شاءالله...در پناه حق باشی🌹🌹🌹🌹🌹

راستش عزیزم منم وقتی به مرگ فکرمیکنم خیلی اززندگی ناامیدمیشم،همیشه یه استرس ونگرانی توپس زمینه ی ذهن ...

عزیزم من هم این دلشوره ها رو دارم و قبلا بیشتر داشتم اما خودم به این نتیجه رسیدم ک ترس از مرگ یا بهتره بگم نبودن در دنیای مادی واسه ضعف ایمانمون و کمرنگ شدن رابطمون با خدا هست وقتی بدونیم ما با مرگ به خدای قشنگمون و اصل وجودی خودمون میپیوندیم و رنج هامون تموم میشه ترس از مرگ هم می‌ره،رنج های دنیای مادی عذاب آور تره به نظرم 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792