2777
2789
عنوان

عقل و بی عقلی

| مشاهده متن کامل بحث + 143845 بازدید | 940 پست

بانو جان من مشکل زیادی ندارم خدارو شکر 

یکی از مشکلاتم اینکه شوهرم اجازه نمیده برم باشگاه برم کلاس 

و از هرکسی که خودش خوشش نمیاد منم اجازه ندارم رفت آمد کنم 


و بعد اینه که من هدف ندارم ۲۴سالم هست دوتا بچه دارم دوست دارم. ی زن مستقل بشم که بتونم بچه های مستقلی بزرگ کنم و تحویل جامعه بدم 

من باید اول خودمو تربیت کنم من تا حدی سیاست دارم ولی هدف ندارم که بتونم بافتنی میکنم ولی سعی نمیکنم جوری باشه که ازش در آمد بدست بیارم تو رو خدا کمکم کنید 

راستی بانو جان  من اول زندگیم زنی بودم که مسولیت پذیر نبودم 

الان بهتر شدم ولی شوهرم قبولم نداره یعنی 

اگه چیزی بگم میگه تو چیزی میگی یادت می‌ره 

دوست دارم هم مدیر باشم هم مسولیت پذیر باشم وهم هدفی رو دنبال کنم ممنونم اگه کمکم کنید ممنونم

سلام .من مادر هستم دوست دارم پسرم خلبان و دختر دکتر زنان زایمان بشه اگه میشه برام دعا کن بتونم کمک بچه هام کنم💞💕💕💕

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ممنون از وقتی که برام گذاشتی ولی بدجور دو دلم کردی رز خانوم.من واقعا به اعصابم مسلطم اینجا نبین این ...

خواهش میکنم

دو دلی واسه چی?

آخه گفتین داداشم فلان کنه خودم بهمان کنم واقعا واست نگران شدم...

خدارو شکر که در حد درددل بوده و هیچکدوم از این رفتارارو قرار نیست انجام بدی ...

هروقت هم این ناراحتی ها سراغت میاد فقط به فکر آرامش خودتو بچت باش ...

موفق باشی ...

دودلی واسه اینکه تصمیم قاطع گرفته بودم نشونش بدم وحشی بودن چه عواقبی داره ولی مردد شدم که ایا واسه سرریز شدن هنوز هم عجله کردم یعنی؟به جون بچه هام همین ۶روز پیش بدون هییییچ بهانه ای نزدیکای ظهر زنگ زد همین جوری شروع کرد به فحاشی منم گفتم فقط یه ذره خجالت بکش بعد هم قطع کردم چند دقیقه بعد دوباره زنگ زد کلی فحش و تهدید این جوری میزنم و فلان منم به شوخی گرفنم گفتم باشه حالا که خیلی دوری دستت نمی رسه بزار واسه شب که برگشتی خونه اون وقت بزن 

حالا فعلا بیا با بچه حرف بزن بی تابی تو می کنه.حالا شب رفتم بچه هارو خوابوندم با کمربند اومده بالا سرم.کلی خواهش فایده نداشت اخر سر گفتم برو تیمارستانی تو روانی هستی وحشی برو نمیخوام ببینمت دید که صدامو بردم بالا بچه ها دارن بیدار میشن رفت 

دو  دقیقه بعد گفت بیا اب بجوشون من بخور کنم از اتاق که امدم بیرون دیدم یه چوب ام دی اف عرییییض تو دستش پشت سرم وایستاده نزدیک بود قلبم بیاد تو دهنم کلی خواهش التماس بعد یه عالمه ترسوندن گم شد رفت با گوشه ی اونم یه بار زد به زانوم کلی درد گرفت

میشه اینجا یه خواهشی از نی نی سایتی هایی که دستشون به جایی بنده بکنم؟.چجوری بتونم از سابقه ی پزشکی شوهرم خبر دار بشم؟مراحل قانونی و بردن پیش روان پزشک و پزشک قانونی و اینا نع.چون خودش به هیچ عنوان امکان نداره زیر بار بره خانواده م هم میگن تنها خبری که میخوایم ازش بشنویم خبر مرگشه نع هیچ چی دیگه،دونستن اینا بعد از بین رفتن همه ی حرمت ها چه فایده داره . و کاری نمی کنن.منظورم راه های دیگه س.کسی هس کمکم کنه؟؟

حالا فعلا بیا با بچه حرف بزن بی تابی تو می کنه.حالا شب رفتم بچه هارو خوابوندم با کمربند اومده بالا س ...

ببخشید این سوالو میپرسم

شمارو زد یا فقط نشون میداد که میخواد بزنه?

آخه بعضی از مردا بلد نیستن حرف بزنن و میترسن زنه زندگیشون حرفشون رو قبول نکنه به خاطر همین متاسفانه قبل از هر حرف و کاری فحش میدن و کتک میزنن که اول قدرتشون ثابت بشه و بعد به هر قیمتی حرفشون تایید و خواسته شون اجرا بشه ...

دو  دقیقه بعد گفت بیا اب بجوشون من بخور کنم از اتاق که امدم بیرون دیدم یه چوب ام دی اف عرییییض ...

عزیز دلم نمیخوام توهین کنم ولی مردی که بی دلیل بزنه یعنی از لحاظ روان مشکل داره 

هر جور شده باید درمونش کنی اول از لحاظ پزشکی بعد از لحاظ روحی ...

همسرت رفتارش با بچه ها چه جوریه ؟

میشه اینجا یه خواهشی از نی نی سایتی هایی که دستشون به جایی بنده بکنم؟.چجوری بتونم از سابقه ی پزشکی ش ...

میدونم که حرمتها از بین رفته ولی داشتن مدرک چه فایده ای واست داره وقتی که تصمیمت موندن تو زندگیه ? 

مثلا مدرک پیدا کنی به همسرت بگی دیدی راست گفتم دیونه ای ...

واقعا چیزی درست میشه ؟ نه عزیزم این مشکل تو باید کم کم با صبر زیاد برطرف بشه نه با مدرک جمع کردن و دست رو کردن ...

تو حتی نباید مستقیم از این به بعد اشاره کنی که آره تو روانی هستی و...

باید قلق همسرت و زندگیت رو پیدا کنی واسه درمان و آرامش .


مامانم هم حرف شمارو میگه ولی دلیل اصلی من واسه برملا شدن واقعیت اینه که میخوام کلاااا واسه همیشه با خانواده شوهرم قطع رابطه کنم.اخلاق این با اخلاق کللللل طایفه و تبارشون فرق داشت

از مردایی که زورشون رو به زناشون نشون میدادن متنفر بود از شخصیت و تربیت خانوادگی ما که تو کار همدیگه فضولی نمی کنیم حسود نیستیم قدرتمون رو با زورگویی نمایش نمیدیم فحاشی نمیکنیم لذت می برد کیف می کرد ولی در درجه اول بی عقلی و سیاست نداشتن من بعد هم خوی وحشی گری یه خانواده ش کارو به اینجا کشوند

میخوام این واقعیت برملا بشه تا یه ذره ازاحساس شرمندگی و سرشکسته گیم پیش خانواده م کمتر بشه بهشون بگم دیدین خودش بی تقصیره اونا ازش باج می گرفتن البته خانواده م هیچ وقت رفتاری نکردن که منو شرمنده کنن ولی بازم این حس هس.اون نامرد بابای بچه هامه میخوام وقتی مامان بابام به بچه هام نگاه می کنن تو خیالشون نگن این بچه ی او مردک بی  ه م ه  چ ی ز ه .بگن بچه ی اون مردیه که خانوادش زندگیشو نابود کردن

عزیز دلم نمیخوام توهین کنم ولی مردی که بی دلیل بزنه یعنی از لحاظ روان مشکل داره  هر جور شده با ...

بی دلیل بی دلیل هم نیست می دونم پرش می کنن .و اینکه عاشق بچه هاس.مخصوصا بزرگتره که حسابی خودشو واسش لوس میکنه جلوی اونا هم نمی زنه چون بچه میترسه و وحشت میکنه ولی یک بار این کارو کرد و من زود بچه رو بغل کردم دیگه نتونست ادامه بده

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792