ای وای ...
از خوندن پستات فهمیدم این همه خشمت واسه چیه ...
ولی خودتو کنترل کن
این راههایی که تو میخوای بری اگه قصدت ادامه این زندگی باشه فقط کینه رو کینه میاره فقط سردی و تشنج میاره نکن دوست عزیز به خودت مسلط باش به جایه اینکه همسرت رو بزنی از همین قدرت استفاده کن که دیگه تورو نزنه ...
مدت کمی مادرت رو از ذهنت حذف کن نمیگم قربون شوهرت برو یا براش برقص ! ولی میگم تلخ نباش با هر رفتارش به یاد گذشتت نیفت باید فعلا مدتی نشنوی نبینی نه اینکه مثل افسرده ها یه گوشه بیفتی نه باید انرژی و اعصابت رو بذاری رو خودت به خودت برس نه به حالتی که لج همسرت رو دربیاری و جوری نشون بدی که برات مهم نیست بلکه باید جوری نشون بدی که اگه قراره با تمام گذشته تلخم باز تویه این زندگی بمونم احتیاج به آرامش داریم و این آرامش تویه زندگیت نمیاد مگه اینکه اول خودت آروم بشی حتی به ظاهر اگه میخوای زندگیت رو نجات بدی و توش بمونی ...
وگرنه اگه میخوای زندگی مشترکت پایان تلخی داشته باشه و یا با تنش خانوادهاتون ادامه ش بدی آره کارهایی که گفتی خیلی خوبه حداقل تو هم میشی یکی مثل همسرت !
دعا میکنم به آرامش واقعی برسی دوست عزیز