2777
2789
عنوان

عقل و بی عقلی

| مشاهده متن کامل بحث + 143972 بازدید | 940 پست
متن سازی معجزه میکنه ب شرطی که پخته وقوی باشه و درظاهر کاملا منطقی و خیرخواهانه اولاش سخته اما کم کم ...

عزیزم شما اون خانوم رو تو مطب مثال زدین همون لحظه که گفتن چرا بچه ات اینطوریه گفتی ؟

یا گذاشتی تو موقعیت مناسب که از این حرفا نزدن گفتی ؟؟ 

بانوی عزیز ما لطفا مرحمت کنین و نظرتون رو راجب پیام من بدین..ممنون از حضورتون همسر من و همسر خاهرم ...

یعنی شوهر شما میخواد کلا قطع رابطه کنید باهاشون ؟ 

خوب از یه طرف قطع رابطه گناه داره از طرف دیگه شوهر شمام حق داره شما هم باید تو تیم شوهرت باشی به هر حال شما الان یه خانواده اید  ، از طرف دیگه هم شما خواهرید و شوهرتون نمیتونه برا همیشه مانع دیدار شما با خواهرتون بشه ، اگه همچین چیزی برا من پیش بیاد سعی میکنم اولا بشینم با شوهرم صحبت کنم بهش میگم توحق داری و دامادمون به هر حال غریبه س و اون برا من با این کارش ذره ای دیگه ارزش نداره اما به خاطر اون‌ نمیشه من خواهرمو نبینم برا تو هم احترام قائلم به حرفت گوش میکنم و  نمیرم‌ خونشون  اگه بخوام خواهرمو ببینم خونه مادرم می بینم  حالا نمیدونم در جواب چی بگه اگه به اینم اعتراض کرد فعلا این کارم نکن تا اوضاع یه کم آروم شه اگه نکرد که چه بهتر در مورد کادو هم اون دوستمون راست گفتن اگه میتونی به مادرت بده برسونه بهش یا خونه پدرت خودت بده اگه شوهرت به کادو هم اعتراض کرد به خواهرت مستقیم به نظرم بگی بهتره البته سیاست بگی که بتونه شرایط شما و شوهر شما رو درک کنه ، 

این مشکل کادو دادن چیزی نیست یه مشکل دیکه ای هست الان با وجود شکایت و دادگاه و فلان خوب رفت وامد شما اگه تا اخر عمر  قطع نشه حداقل تا چن سال قطعه به نظرم بیشتر رو این کار کن چطور  ، از همین الان شروع کن ، هیچ خبری رو از طرف دامادتون  حداقل خودت به شوهرت نده  سعی کن اصلا تو خونه تو این مورد بحث نشه اگرم شوهرت خواست حرف بزنه بیشتر شنونده باش  بعد که آبا از آسیاب افتاد  با خواهرتم صحبت کن کم کم متن سازی رو دوتاتونم شروع کنید خیلی آردم جوری که خودشونم متوجه نشن مثلا تو موقعیت های دیکه بگو کینه جویی اصلا خوب نیست و آرامش خوده آدم ا زبین میره و فلان یا اصلا بهترین متن سازی به نظرم حرف نیست عمل کردن هست شما خودت سعی کن اگر یه درصدم کینه هستی (من شمارو نمیشناسم سوتفاهم نشه میگم اگر احیانا هستی اگر نیستی که چه خوب) دیگه نباش و تو چالش های مختلف که شاید از این به بعد بین شما و خانواده خواهرت پیش بیاد سعی کن آب رو آتیش باشی و کم کم انشاا... این دعوا تموم شه بره ولی یه روزی اکه خواستین دوباره با خانواده خواهرت رفت وآمد کنید خونشون به شوهرت بگو این دفعه دیکه مثله قبل نباشیم و با حساب و کتاب رفت و آمد کنید باهاشون چون خودتون گفتین داماد مقصره شاید بازم از این جیزا پیش بیاد  

در اخر نگران نباشید ما هم همچین چیزی پیش اومد برامون بابام شکایت کرد چن سال پیش چون شوهر خالم واقعا اذیت میکرد اما الان دوباره رفت و آمد داریم 😂😂😂 البته اینم بگم بستکی به آدمش داره خاله م اینا اینطورن چه بدی بکنن چه بدی ببینن کلا براشون مهم نیست بعده یه مدت دوباره با همون آدما ارتباط میگیرن 😂😂😂😂 اما ما دیکه مثله قبل رفت وآمد نمیکنیم آسه میریم آسه میایم که گربه شاخمون نزنه 😉😂

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام  عزیزان ی موضوعی رو میخواستم بگم لطفا نظرتونو بگین  من ی تاپیکو فعلا خوندم تموم کردم ...

من احساس میکنم خیلی تند رفتین و یهو عوض شدین خوب عزیزم وقتی یهویی یه اتفاقی میافته آدم واقعا شوکه میشه باید آروم آروم پیش میرفتی که خودشونم متوحه تغییر شما نشن حالا دیگه خودت موقعیت رو باید تشخیص میدادی که کجا باید مثله قبل باشی کماکان کجا باید یه کوچولو خودی نشون بدی 

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود 

رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود 

البته نظر من اینه شاید درست نباشه امیدوارم بقیه هم نظرشونو بگن ماهم یاد بگیریم 😁🌹

یعنی شوهر شما میخواد کلا قطع رابطه کنید باهاشون ؟  خوب از یه طرف قطع رابطه گناه داره از طرف دی ...

ممنون از شما دوست عزیز،لطف کردین وقت گذاشتین و برای من نوشتین...فکز میکنم راه درست چیزی جز اینی ک گفتین نیست..انشالله درست میشه🙏🙏🌷🌷

باران که شدی؛مپرس این خانه کیست...🌱

دوستان تو رو به خدا هر کدومتون میتونن من راهنمایی کنید من صفحات اول هم گفتم شوهرم بی نهایت عصبیه و بیشتر از ده ساله که منو کتک های شدید میزنه و فحش هم زیاد میده کوچیکترین چیزی باب میلش نباشه دعوا های بزرگی راه میندازه دیشب غذام یه کم شور شده بود اونقدر داد و فریاد کرد و غذا رو به سقف کوبید و همه وسایل رو به هم میزد که همه ی همسایه ها شنیدن و من آب شدم کار همیشگیشه من چون خانواده پشتم نیستن و بچه دارم نمیتونم جدا بشم این هم نهایت سو استفاده رو میکنه من باید چکار کنم اونقدر این سالها وسایل رو پرت کرده و شکسته و خودم رو کتک زده که یکبار هم خودکشی کردم و افسردگی شدید دارم از این همه سکوت خودم خسته شدم چرا بای  به من اینهمه ظلم بشه چرا اینهمه تحقیر میشم اینها سوالاتی هست که مدام تو ذهنم تکرار میشه اما نمیدونم باید چکار کنم

من از این همه زورگویی به ستوه اومدم خودش میگه همین که خرجتون رو میدم و لباس یا وسیله برات میخرم از سرت زیاده اما من دیگه نابود شدم هر لحظه دارم تحقیر میشم بهم میگه تو حق نفس کشیدن هم نداری همیشه بهم میگه تو چه سگی باشی که بخوای حرف بزنی،من هیچ عزت نفسی برام نمونده پر از درد و رنجم

دوستان تو رو به خدا هر کدومتون میتونن من راهنمایی کنید من صفحات اول هم گفتم شوهرم بی نهایت عصبیه و ب ...

گلم هرچند من نظرمو قبلا براتون گذاشتم ولی شما در حال حاضر به جز شرایط خودتون توجهی به نکاتی که ما اینجا میگیم نداری!

اول اینکه تو چرا در و همسایه اینقد برات مهمه؟؟؟؟

چرا داری به خاطر خطای یک نفر دیگه تو عذاب می کشی؟؟؟

حداقل حالا که مجبوری داد و فریاداشو و کتک هاشو تحمل کنی دیگه عذاب در و همسایه رو تحمل نکن!!!

در هر صورت در و همسایه الان شرایط شما رو می دونه درضمن شرمندگی شما به چه علته؟؟؟؟

به علت داد و فریاد همسرت که داره شعور و شخصیت خودشو نشون میده؟؟؟

این در و همسایه که میگی به نظرم خیلی بی بخار هم هستن!

یکی از دوستانم تعریف کرد گفت: یه بار پدر و مادر و خانوادم رفته بودن سفر و من تنها خونه بودم، همسایه ی دیوار به دیوارمون که توی یه طبقه زندگی می کردیم همیشه صدای داد و فریادش بلند بود! یه روز شنیدم صدای داد و فریاد و کتک کاریش بلند شد! به قدری که صدای ناله های زن و گریه های شدید بچه بلند شد پاشدم رفتم در زدم مرد درو باز کرد گفت فرمایش؟!؟ دیدم زنه از ترس یه گوشه کز کرده و بچه ی کوچیک از ترس زار میزنه! به مرده گفتم برو کنار تا زنگ نزدم به پلیس و نگفتم چی به سر این زن آوردی، خودمم شهادت میدم! زدم روی سینه ی مرده و کنارش زدم و رفتم بچه رو بغل گرفتم و دست زن رو گرفتم و آوردم خونه ی خودم. مرده همش داد میزد به تو ربطی نداره ما زن و شوهریم!!! بهش گفتم تا زمانی به من ربط نداره که صدای داد و هوارت توی گوشم نپیچه! خلاصه زن و بچه رو آوردم خونه و بچه رو از بس ترسیده بود و گریه کرده بود خوابوندم و زن رو هم کمی بهش دمنوش دادم خوابید و به شماره ی خانوادش زنگ زدم و تمام ماجرا رو برای پدرش توضیح دادم. پدرش از یه شهر دیگه راه افتاد و اومد چقدرم قدردانی کرد و دخترشو با بچه ش برد!

خلاصه تا مرده نرفت تعهد نداد زن و بچه ش برنگشتن!

می گفت زنه همیشه ازم تشکر می کنه چون بعد از اون اتفاق همسرش رفتارشو درست کرده بود!

حالا شما دلواپس همسایه های بی بخارتون نشید! چقد مهمن که توی هر کامنتت مینویسی همسایه ها همسایه ها! این همسایه ها حداقل می تونستن یه بار به این آقا تذکر بدن و از شما به عنوان یه زن تنها حمایت کنن!

پس اولین مورد اینه که از فکر در و همسایه بیای بیرون تا حداقل یه بخشی از فشار روانی که روت هست برداشته بشه.



گلم هرچند من نظرمو قبلا براتون گذاشتم ولی شما در حال حاضر به جز شرایط خودتون توجهی به نکاتی که ما ای ...

خیلی ممنونم طناز خانم،خب به دلیل اینکه من نمیخام همسایه ها اذیت بشن چون تو آپارتمانیم و اینکه اگر یه همسایه بیاد در خونمون مطمئنم شوهرم تیکه تیکه ش میکنه،مورد بعدی اینکه من نمیتونم مستقل باشم و اجازه هر کاری رو به من نمیده به همین خاطر شرایطم سخت شده بیشتر عذابم هم مال اینکه افسرده م و همش با خودم فکر میکنم که یه زن چقدر باید ضعیف باشه که یه مرد اینقدر اذیتش کنه من فقط دارم ببخشید با یه حیوون درنده زندگی میکنم هر لحظه آماده کتک زدن من هست

من از این همه زورگویی به ستوه اومدم خودش میگه همین که خرجتون رو میدم و لباس یا وسیله برات میخرم از س ...

مورد دوم اینکه خیلی خیلی زیاد اصرار داری روی اینکه نمی تونی جدا بشی!!!!!!!!

چرا آخه؟؟؟؟

چرا نتونی؟؟؟؟

چون خانوادت حامیت نیستن؟؟؟؟

نباشن! من خانمی رو میشناسم که خودش خونه اجاره کرده و تنهایی افتاده دنبال کارای طلاقش! اونم خانوادش حامیش نبودن! ولی خودشو قوی کرد و جدا شد!

منم یادمه اوایل که می اومدم خونه بابام برا قهر، مادرم مخالف سرسخت طلاق بود! حتی میترسیدم من طلاق بگیرم از غصه بلایی سرش بیاد! اما اونقدر قوی شدم و روی افکار و باورهای مادرمم تاثیر گذاشتم که وقتی رسما اقدام به طلاق کردم شاهد حمایت صد درصدی مادرم بودم! تازه حال الانش از اون موقعش که من دائم غصه میخوردم خیلی خیلی هم بهتره!

بچه هم بهونه ی خوبی نیست! چون من هزاران زن رو دیدم با بچه جدا شدن و بعدشم به زندگیشون ادامه دادن!

پس تا زمانی که میگی هیچ راهی نیست افسرده تر از گذشته میشی! همیشه راهی هست! اصلا طلاق یه سوره از قرآنه یعنی خدا هم نگفته مجبوری بسوزی و بمیری! 

منم یه زمانی از طلاق می ترسیدم! خیلی هم می ترسیدم! ولی الان که تجربه ش کردم می بینم هیچ ترسی که نداشت هیچ تازه چقدرم راضی و خوشحالم.

پس بیا این باور غلط رو از همین لحظه از ذهنت پاک کن! تو محکوم نیستی تا آخرین لحظه ی عمرت خواری و خفت و ذلت بکشی! راه طلاق برای تو بازه حتی اگر خانوادت حامیت نباشن حتی اگر بچه داشته باشی! حتی اگر عالم و آدم علیه تو باشن!!!

و از امروز هر روز به خودت بگو « تو لایق بهترین زندگی هستی»


من روزایی رو گذروندم که حتی یک رأی دادگاه به نفعم صادر نمیشد! با اون همه مدرک و مستندی که ارائه میدادم ولی هیچ چیزی به نفع من پیش نمیرفت و تک تک قاضی ها بهم میگفتن برگرد سر زندگیت! ولی من کوتاه نمیومدم و میگفتم هدف من یه چیزه بهش هم میرسم که رسیدم.

خیلی ممنونم طناز خانم،خب به دلیل اینکه من نمیخام همسایه ها اذیت بشن چون تو آپارتمانیم و اینکه اگر یه ...

عزیزم میفهمم چی میگی من هم یه زمانی اونقد سکوت می کردم برا حفظ آبرو جلو در و همسایه و فامیل و آشنا! 

هرجا می رفتیم مراقب بودم مشکلی پیش نیاد با کسی درگیر بشه! ولی دفعه ی آخر دقیقا با علم به اینکه می دونستم تهش درگیری و دعواست، رفتم خونه ی پدرم، که دقیقا درگیری و دعوا پیش اومد، اون آقا به پدر و خانوادم بی حرمتی کرد، درگیری به وجود اومد و شد بهترین بهانه برای نرفتن من! ☺️

از اون به بعد هرکسی ماجرا رو شنید خودش گفت طلاق بگیر! درضمن همسایه ها هم شاهد بودن! بماند که خانوادش هرچی تلاش کرد از این ماجرا به نفع خودشون سودی ببرن، نتونستن و بیشتر خوار و خفیف شدن جلوی مردم! 

تو هم نگران درگیری همسرت با در و همسایه نباش! شاید لازم باشه یه دست کتک مفصل نوش جون کنه 😄😄😄

مورد دوم اینکه خیلی خیلی زیاد اصرار داری روی اینکه نمی تونی جدا بشی!!!!!!!! چرا آخه؟؟؟؟ چرا نتونی؟ ...

چقدر خوب راهنمایی میکنی طناز خانم ممنونم ازت،راست میگی شاید چون هیچوقت عمیق به طلاق فکر نکردم برام سخت هست،اما چون توی خانواده های ما طلاق رو بد میدونن و وقتی یه خانم طلاق میگیره و خانواده نمیزارن حتی پاشو از خونه بیرون بزاره و خیلی محدودش میکنن از یه طرف مطمئنم همسرم بچم رو به من نمیده و من نمیتونم دوریشو تحمل کنم و اینکه اینهمه زورگویی شوهرم بیشتر بخاطر اینکه میکنه من کسی پشتم نیست اذیتم میکنه بازم ازتون ممنونم

چقدر خوب راهنمایی میکنی طناز خانم ممنونم ازت،راست میگی شاید چون هیچوقت عمیق به طلاق فکر نکردم برام س ...

بعضی مردا کافیه بفهمن تو از طلاق میترسی یا کسی پشتت نیست! اون وقت ظلم و ستم و زورگوییشون شروع میشه!

دختر به خودت بیا! حتی اگر هیچ کسی توی عالم پشتت نیست خودت پشت خودت باش! خودت بشو پدر، بشو مادر، بشو خواهر، بشو برادر، بشو بهترین رفیق زندگیت!

نترس! از هیچ چیز و هیچ کسی جز خدا نترس!

منم جدا شدم ولی منم یه روزایی حال داغون تو رو داشتم!

ببین باور کن توی کل فامیل پدرم من اولین و تنها دختری بودم که جدا شدم! طلاق توی شهر کوچیک ما هم بد بود!!!

ولی خیلی بستگی به خودت و باورهات و طرز فکرت داره! 

من همون عزت و احترام و شخصیت قبلی رو چه بسا خیلی خیلی بیشتر از قبل بین فامیل دارم! کسی منو یه دختر ضعیف نمی دونه اتفاقا یه دختر شجاع و با شهامت می دونن که جرأت و جسارت به خرج داده، جلو عالم و آدم و هزار جور باور غلط ایستاده تا جدا بشه و خودشو لایق یه زندگی خیلی خوب می دونه!

من دارم بین همین مردم زندگی می کنم، باهاشون در ارتباطم ولی تا الان یه نفر نتونسته یه کلمه حرفی بزنه که منو بهم بریزه! تازه حسرت و حسادت بعضیا رو هم متوجه میشم.

بعضی مردا کافیه بفهمن تو از طلاق میترسی یا کسی پشتت نیست! اون وقت ظلم و ستم و زورگوییشون شروع میشه! ...

چقدر خوبه که اینقدر قوی شدید به امید روزیکه منم بتونم اونقدر رو خودم کار کرده باشم و قوی بشم که طلاقمو بگیرم 

چقدر خوب راهنمایی میکنی طناز خانم ممنونم ازت،راست میگی شاید چون هیچوقت عمیق به طلاق فکر نکردم برام س ...

بازم میگم نترس، حتی به خاطر بچه ت.

اتفاقا بچه ت به یه مادر قوی، مقتدر، سالم و شاد بیشتر احتیاج داره تا یه مادر ضعیف، سست، مریض و افسرده!

فکر نکن اون بچه از اینکه مادرش کتک میخوره و به هر قیمتی میمونه تا فقط سایه ش بالا سرش باشه شاهد فداکاری و از جان گذشتگیه مادرشه!!!!

نه ! اون بچه مادر ضعیفشو می بینه که چون ناتوانه مجبوره بمونه نه به خاطر مهر مادری!!!

اون بچه داره برنامه ریزی احساسی آیندش رو انجام میده و تمام این رفتارها وارد ناخودآگاهش میشه و در آینده اونو با هزاران هزار مشکل روحی، روانی، رفتاری، ارتباطی و غیره روبرو می کنه!

توی یه کتابی خوندم نوشته بود حدود ۸۵ درصد شخصیت آدمها تا سن ۷ سالگی شکل گرفته. 

پس تو مسئولی! هم در برابر خودت! هم در برابر فرزندت و آینده ی فرزندت!


چقدر خوبه که اینقدر قوی شدید به امید روزیکه منم بتونم اونقدر رو خودم کار کرده باشم و قوی بشم که طلاق ...

آفرین👏👏👏

حالا حق داری که هم لایکت کنم و هم تحسین و تشویقت!

این درسته... آفرین...

پس نگو راهی نیست!

اگر هر روز مطالعه کنی حتما راهی هست!

ببین من اولین روزایی که شروع به خودسازی کردم با تاپیک من خودم رو دوست دارم بانو آرتمیس عزیز شروع کردم. بعضی روزها چیزی حدود ده ساعت مطالعه داشتم! دقیقا انگار پشت کنکور بودم😄😄😄

همین الانم هر روز بساطم پهنه، روزی نیست که کتاب نخونم و نکته برداری نکنم.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792