راستش بانو ارتمیس
بعضی وقتا به این فکر میکنم
دنیارو سخت نگیریم
سخت نگریم و سخت نباشیم اونقدری ک دورمون پر از سیمان باشه ک هیچ چیز نتونه واردش بشه
اونقدری ک از ادما دور بمونیم و فقط از تنهایی خود لذت ببریم ما ادمیم باید روزمون پر از بگو بخند باشه از راه درست
باید اره گاهی اوقات برا اهلش درد دل کنیم تا سبک شیم
گاهی اوقات باید بی دغدغه خندید گاهی باید بی دغدغه شوخی کرد گاهی اوقات نباید حساب کتاب داشت نباید اونقدر کنترل گر باشیم
ما هممون ادمیم همه ی ادما دل دارن و ما داریم بلادکفار زندگی نمیکنیم ک همش حالت تدافعی داشته ک اره فلانی این حرفو زد این جور جواب بدم اونجور حرف زد فلان جور جواب بدم بعضیا رو باد رها کرد
درسته درسته درسته میدونم یه سریا جوری ان ک ما خوشمون نمیاد خب در کمال ارامش کم کردن رابطه بهترین راه حله یا شایدم قطع کردن
درسته یه سریا خواسته یا ناخواسته دل میکنن اما اگه خونسرد باشیم میتونیم بهترین جواب رو در کمال متانت و سادگی داشته باشیم ،چرا انقدر سخت و پیچیده میکنیم؟
داریم زندگی رو سخت نمیکنیم به نظرتون ،دنیا هنوز قشنگیاشو داره
اره منم یجاهای اومدم نظر دادم و خواستم از جریان زندگیم بزارم و بگم در فلان موقع این رفتارو داشتم تا بقیه استفاده کنن ...اما به نظرتون با گفتن همش اون قسمت های بد زندگیمون یه جو منفی راه نیافتاده؟
نمیدونم با نو ارتمیس ...
من تاپیکاتون رو خوندم نمیتونم هیچ کدوم از حرفاتون نغز کنم هیچ کدوم
اما نمیدونم چرا از تاپیکاتون انرژی منفی میگیرم یا حالت تدافعی یا همش تو فکر تک تک حرفاتون و خیلی به خودم فشار میاد و سخت میگیرم باید یه مدت از تاپیک دور باشم تا اوکی شم (البته با چند تا پیج هم همین مشکلو داشتم در حدی ک متنفر شده بودم اما بعد یه مدت اوکی شدم و دوباره فالوشون کردم و این چند سری اتفاق افتاده )
یه جا گفتین اوایلش بهم میریزید بعد کم کم به بالانس میرسید
به نظرتون این همون بهم ریختگیهست؟
ودر آخر من یجاهای نظرمو گفتم و یه جاهای نیاز به کمک
پیشاپیش ممنونم ک مثل همیشه با صبر و حوصله بهترین جواب میدید🤍