ی لقمه کتاب 🥰 بیاید برداشتتون رو از این جمله بگبد

6363faramehr

مدیر استارتر

عضویت: 1398/02/17

تعداد پست: 5604

هر لحظه ای که به چیزی که مردم فکر می کنن اهمیت بدی، همون قدر از خودت دور میشی…

1401/04/31

00:26

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

00hj00

عضویت: 1400/09/18

تعداد پست: 8303

مغزم رگ به رگ شد

ما افراد رو قضاوت میکنیم چون گناهانمون با گناه اونا متفاوته.. هر سوالی در حوزه زبان دارید اینجا ازم بپرسید🌱 "En la búsqueda de la verdad"

1401/04/31

00:27

0 نفر لایک کرده اند ...

6363faramehr

مدیر استارتر

عضویت: 1398/02/17

تعداد پست: 5604

مغزم رگ به رگ شد

🤣🤣

هر لحظه ای که به چیزی که مردم فکر می کنن اهمیت بدی، همون قدر از خودت دور میشی…

1401/04/31

00:28

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

سارای1400

عضویت: 1400/06/27

تعداد پست: 25136

رفته یه غلطی کنه ولی خودش توش موند😂😂😂

البته متوجه شدم چی میگه

خودت برای ظهورت دعا کن وبرگرد*دعای من به خودم هم نمی کند اثری*یگانه منتقم خون کربلا برگرد

1401/04/31

00:28

1 نفر لایک کرده اند ...

0dayana0

عضویت: 1400/04/09

تعداد پست: 7767

منظورش اینع قرار نیس تو کارات کامل و بی نقص باشه و همیشه تجربه ی مثبت داشتع باشی از هر رخدادی ، ینی تو در نهایت میتونی یه تجربه مثبت و خوب بسازی از کنارهم داشتم تجربه های خوب و بد و با کنار اومدن تجربه های منفی نه با جنگیدن باهاشون

https://harfeto.timefriend.net/16620156179852

1401/04/31

00:29

0 نفر لایک کرده اند ...

_آشنای_غریب_

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5247

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1401/04/31

00:30

0 نفر لایک کرده اند ...