چه ها با جـــــــان خود♡. دور از رخ جانان خــــــود کردم. مگــــر دشمن کند این ها. ♡ک من با جــــــان خود کردم.♡ طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری♡. غلط میگفت♡. خود را کشتـــــــــم و درمــــــان خود کردم♡. ☆به قول شاعر ☆شبهای هجر را گذرانده ایم و زنده ایم..... ♡مارا به سخت جانیه خویش این گمان نبود♡
عشق این شعله که بر دار و ندارم افتاد، گره ای بود که بر رشته یِ کارم افتاد، جانم از راه ِگلو داشت می آمد بالا، آن چنان سخت که یک دفعه فشارم افتاد، آخرین نامه ات از دست ِ من آن جایی که، گفته بودی که تو را دوست ندارم افتاد."بدونِ مخاطب" من حسابم زِ همه مردم ِ این شهر جداست من امیدم به خدا، بعد ِ خدا هم به خداست. هر چه در فهم ِ تو آید آن بود مفهموم ِ تو. مدتها پیش آموختم، که نباید با خوک کشتی گرفت! چرا که به شدت کثیف میشوی و مهم تر از آن این که خوک از این کار لذت می برد. بحث کردن با "احمق" هم دقیقا همینطور است.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.