2777
2789

من یه حاجتی دارم یه نشونه میخوام

کسی دعایی چله یا نمازی خونده بعدش خواب دیده باشه یا نشونه دیده باشه؟

چیکار کردین به منم بگین لطفا


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من نشانه خدارو اونقدر واضح دیدم که بامعجزه فرق نداشت . یا الله هنوز وقتی یادم میاد ازخدا شرمنده میشم که چرا روزگار طی این چندسال مدام منو از خدای مهربون غافل میکنه.

نه تولد   نه مرگ      نه آتش     نه باد     اعمال نیک مارا محو نخواهند کرد ....مهربانی از عشق برتر است ..مهربانی برتر است...

وقتی تونیاز شدید یاری وکمک از عالم بالا بودم وقتی چاره ای نبود وجز خدا امیدوجود نداشت چنان قلبم روباگریه به آسمون وصل کردم چادرنماز پوشیدم بااشک قرآن روباز کردم و چشمامو بستم آسمونو تصورکردم ملاعک و حضرت فاطمه و نور خدای متعال التماس کردم ....شب بود....

صبح زود همراه طلوع آفتاب معجزه عجیب دیدم..معجزه ای که انگار کلام امید بود.

وگشایش آغازشد.

نه تولد   نه مرگ      نه آتش     نه باد     اعمال نیک مارا محو نخواهند کرد ....مهربانی از عشق برتر است ..مهربانی برتر است...

همین تاپیک بغلی بودم میگفت با چله شهدا

خیلی هاهم حاجت دیده بودن

من عاشق بارون بودم اون عاشق برف  بود:)گاهی میگم کاش قلبتم مثل برف بود پاک ،سفید:)گاهی میگم نه شاید مثل برفه یخ زده،بی حس.. قلب من سردِه یعنی سرد شده یعنی سردش کردی ولی یخ نزده هنوز چقدر تا یخ زدنش مونده جانا؟اگه دوست داشتین برام دعاکنید انرژیش برگرده بهتون مهربونا:)💚

سه تا گوشوار ازین حلقه ایا رودراوردم از توگوشم چون گوشم سه تا سوراخ کردم .

خواستم صبح زووود برم حمام ...گوشواره ها رو بهم بستم عین زنجیر شد..... یه زنجیر بلند شش حلقه ای رو گذاشتم تو جیب کیفم...رفتم حموم اومدم بیرون توحیاط تازه خورشید طلوع کرده بودوصدای گنجشکها رودرخت حیاط بلند بلند آزاد وخوشحال بنظرم اومدم منم حماممون توحیاط بود برگشتم یه نگا به گنجشکا کردم گفتم خوشبحالشون چقد راحتن نه مشکلی نه غمی اینا صاحب دارن ما صاحب نداریم مواظبمون باشه..

یه احساس خیلی عجیب بود یه ربع دوش گرفته بودم برگشتم اومدم با دل مغموم وناراحت ودلگیر تواتاق اومدم موهام خشک کردم همه خواب بودن 

زیپ کیفم باز کردم دس نهادم زنجیره گوشوارمو بردارم خشکم زد یاخدا یاخدا اینارو کی باز کرده ........

یاخدا اینا یکی یکی باز شدن که...

قلبم تند تند میزد انگار صدای خدا همراه ندای قلبم بود انگار ملاعک وحضرت فاطمه انگار آسمون دیشب همه همه حضور داشتن .

گفتم ماما ماما...خواب بود بیدارش کردم ماما اینا چطور بازشد 



مادرم گفت چی شده باعجله واضطراب تند تند براش تعریف کردم خواهرمم بیدارشد گفت چی شده . 

یارحمت الله الواسعه .خدا نشونشو داده بود وامیدو آغار مشکل گشایی ما از اون روز به وضوح شروع شد.

نه تولد   نه مرگ      نه آتش     نه باد     اعمال نیک مارا محو نخواهند کرد ....مهربانی از عشق برتر است ..مهربانی برتر است...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز