چرا ابروی منو پیش مادرشوهرم و پدر شوهرم بردی من با فرزین (اسم شوهرمه) عین خواهر برادریم گفتم لازم نکرده خودش ۳ تا خواهر داره برگشته میگه برو به روانکاو خودتو معرفی کن
حالا زنگ زده به شوهرم الکی گریه کرده که چرا زنت ابرومو جلو مامانت اینا برده شوهرمم رفته تیم اون