بااینکه میخواستم اما اصلا برای خدا تعیین تکلیف نکردم. نگفتم همین. گفتم هرکسی به صلاح خودته خدا. بعدها فهمیدم شخص مورد نظر بسیار متظاهر بوده و.من نمیدونستم و اصلا باهاش خوشبخت نبودم. خدا بهترشو بهم داد. خیلی شاکرم که بینشش رو داشتم که برای خدا تعیین تکلیف نکنم و نتیجمو درست بگیرم
اوکی باشه سعی می کنم دیگه بهش فک نکنم خودمم ترجیحم اینه برای من نشد دیگه غیرفعاله🙂 ولی اگه بتونم بهش فک نکنم حتی اگه خدا هم بیاد بگه الان وقتشه دیگه ازدواج کن عمرا نمیکنم بشه خودکشی هم میکنم ولی دیگه ازدواج نه خیلی فیض بردیم زیادیه این حرف آخر منه دیگه اصلا از خدا در اونصورت نه چیزی میخوام نه صداش می زنم تمام.
البته جو اطرافمم ایجاب میکنه عروسی داشتیم چند تا جدیدا همشونم عروسا بچه بودن هی گفتن انشالله قسمت تو انشالله قسمت تو 😒 ینی دلم میخواست فوران کنم بگم دیگه این جمله رو به من نگید خواهشا
من احساس میکنم جو خیلی تاثیر گذاره کلا دخترایی ازدواج میکنن فکر میکنن فتح خبیر کردن الان دوره زمونه عوض شده ازدواج یه گزینس تو فامیل و اطرافیان یه جور وانمود اصلا اهل ازدواج نیستی در کل مثل یه دوست میگم قسمت ادم از کنارش رد نمیشه بهترین ادم تو بهترین زمان اوکی میشه
متاسفانه من دغدغمو لو دادم و وقتی دختر خالم که کلی از من کوچیکتره ازدواج می کنه و دغدغمو میدونه حرفا و خیر خواهیه اینا چیز جالبی نمیشه
مخصوصا خاله من خاله که نمیشه گفت ولی میخوابه خواب میبینه با خودش میگه احتمالا این به دخترم حسودی کنه دشمنیو آغاز می کنیم😂
خیلی موقعیت بدیه برام نمیدونم دیگه چه رفتاری میتونم بکنم قدیما حرف ازدواج میشد مامانم گارد میگرفت الان چند مدته برا من شروع کرده انشالا ماشالا گفتن فک کنم اونم از فشاری که بهم وارد میشه و میکنن خبردار شده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
