۲۰ سالمه از بچگی مادرم بددهن بود و فش های خیلی ناجور و رکیکی بمن میداد همیشه خدا بچه های فامیل که اتفاقا اصلا خوب نبودن میزد تو سرم و الانم هنوز همون اخلاقا رو داره
تابستون یا یکروز تعطیل که میرسه غصه ام میگیره که قراره خونه بمونم و باهاش دهن به دهن شم اوایل سعی میکردم اصلا اهمیت ندم به حرفهاش ولی الان روز به روز بدترم میشه
اخلاقش اینجوریه که براش فرقی نمیکنه داخل خیابون باشه یا جلوی دوست و فامیل و آشنا داد میزنه و بد و بیراه میگه اصلا هم رعایت نمیکنه
الان باز تابستون شده همش گقتم بریم یکجایی مسافرت باب میلش نبود دوروزه شروع کرده به داد و دعوا
بخدا نه اعصاب مونده واسم تو این سن نه حوصله
بهش میگم بریم پیش مشاور میگه من مشکل ندارم تو مشکل داری برو
پدرم درقید حیات نیست نمیدونم چیکار کنم به کی تکیه کنم اصلا دلم نمیخواست حرف دلمو اینجا بیان کنم ولی واقعا نیاز به راه حل دارم
اینم بگم که به شدت سلطه گره و تو همه چی دخالت میکنه فکر میکنه همه جوره باید تحت کنترل باشم تا فرزند خوبی باشم در غیر اینصورت فرزند خوبی نیستم
کسی راه حلی داره؟بخدا خستم حوصله ام دیگه با خودمم نمیکشه