دیروز تو دعای عرفه ، مامانم اصرار کرد منم برم ، من رفتم یه خانومی پرسید گفت عزیزم قصد ازدواج نداری مامانم گفت اگه ادم خوبی باشه چرا که نه ،ایشونم شماره پدرمو گرفت حالا عصر مامانم گفت اره یکی اینجوری گفت بابام گفت اره زنگ زد گفتم شوهر نمیکنه😶 تو این ماه این دومین خواستگاریه که میگه نه مامانمم اعصابش خورد شد گفت یعنی چی واسه چی میگی نه بابام برگشته میگه از قبافه پسرم خوشم نمیاد 😶 خب من این وسط بوقممم الان ٢٠ سالمه ازم نظر نمیپرسن ، مامانمم میگفت باید دستور بدم یکی باب میل بابات بسازن
هر دوهم از نظر شرایط خونه و کار و درس عالی بودن تازه یه چیزیم هست بگم براتون راجب ازدواج خالمه اگه هستید بگم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دوسال بعد از ازدواج مامانم خالم یه خواستگار داشته چون یه پاش یکم میلگیده بابای من میگه نه نمیخواد ازدواج کنی به مامانم میگه بدردش نمیخوره دقیقا بلایی که سر من میاره با تفاوت اینکه الان اینا همه از جسمانی سالمن بعد خاله ی منم میگم من میخوام باهاش ازدواج کنم
یه شاسی زیر پای خالمه ،سفر های آنچنانی ،تعویض دکوراسیون هر سال زندگیش از همه هم سرتره همیشه هم به مامانم میگه شوهره تو داشت منو بدبخت میکرد
بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...💔
بله پدر سخت گیر در هر صورت پدر که بدِ بچشو نمیخواد ! میخواد ؟!
قطعا با توجه به سابقه ای که دیدم به فکر اینده نیست هر خواستگاریم که داشتم بعدا به گوشمون رسیده ازدواج کردن هم قشنگ بودن هم موقعیت دخترام حتی از من بهتر بوده و الان چه زندگی دارن
هنوز سنی نداری که چه عجله برای شوهر کردن داری والا بابات خوب میکنه اون خودش جنس مردا رو میشنا ...
عزیزم بحث سن نیست بحث اینه کسی نظر منو نمیپرسه هر کیم که میگه اجازه نمیده بیان و اصلا نظر منو نمیپرسن وگرنه خیلیا هستن با همین فکر دور و اطرافمون به ٣٥ رسیدن اخرش با یه مرد زن مرده یا مطلقه یا هیچی نداشتن ازدواج کردن
بله عزیزم خودم چند بار به اصرار خالم باهاشون سفر رفتم ، شوهرش فقط یکم زشته و یه پاش میلنگه وگرنه همه ی فامیل مامانم میگن اخلاقش سره ، یه تا هم بچه داره خالم