2777
2789

من سی سالمه با پسری دوست شدم که ۵ سال ازم کوچیکترع اولش نمی‌دونستم و فک میکردم هم سن هستیم تا بعد که متوجه شدم ؛ قضیه هم ازدواجی بوده و حتی حرف خاستگاری و صحبت با مادرمم شده ؛ ولی امشب صحبت می‌کردیم من گفتن دکتر هلاکویی میگه اگه زن چند سالم بزرگترم باشه ولی دو نفر همو بخان و حالشون باهم خوب باشه اشکالی ندارع 

که اون برگشت گفت نه من این حرفو قبول ندارم 

و من بی نهایت آتیش گرفتم و گفتم اوکی پس حرفی نمیمونه چون من بزرگترم و قطع کردم پشت سرش زنگ زد که نه من منظورم این نبود و میخاستم یه چیز دیگه رو بگم ولی تو اینقدر من برات اهمیت ندارم که اینجوری برخورد کردی و دیگه هم کاریت ندارم و عملا منو مقصر کرد 

لطفا کمکم کنید ؛ واقعا من مقصر بودم ؟؟؟؟؟ چیکار کنم با این رابطه ؟؟؟؟ 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دست خودم نبود واقعا آتیش گرفتم 

اینجوری بهونه دستش دادی اونجوری اگه حرف بیخد میزد دیگه نمی تونست طلبکار بشه

سایه‌‌هستم۲۰‌واندی‌ساله؛درحال‌طی‌کردن‌پروسه‌خانوم‌وکیل‌شدن:) ‌من‌صرفا‌نظرمو‌برای‌استاترمی‌نویسم:/

اینجوری بهونه دستش دادی اونجوری اگه حرف بیخد میزد دیگه نمی تونست طلبکار بشه

یعنی واقعا من مقصر بودم ؟؟؟ خب من که هر نیست من قشنگ منظورشو گرفتم ؛ در عین حال که دوسش دارم با حرف امشبش ازش متنفرم شدم 

یعنی واقعا من مقصر بودم ؟؟؟ خب من که هر نیست من قشنگ منظورشو گرفتم ؛ در عین حال که دوسش دارم با حرف ...

نه نمیگم تومقصری میگم اینجوری خودتم دو دل موندی ولی وقتی حرفشو میزد دیگه راحت تر می تونستی بیخالش بشی

سایه‌‌هستم۲۰‌واندی‌ساله؛درحال‌طی‌کردن‌پروسه‌خانوم‌وکیل‌شدن:) ‌من‌صرفا‌نظرمو‌برای‌استاترمی‌نویسم:/

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792