من سی سالمه با پسری دوست شدم که ۵ سال ازم کوچیکترع اولش نمیدونستم و فک میکردم هم سن هستیم تا بعد که متوجه شدم ؛ قضیه هم ازدواجی بوده و حتی حرف خاستگاری و صحبت با مادرمم شده ؛ ولی امشب صحبت میکردیم من گفتن دکتر هلاکویی میگه اگه زن چند سالم بزرگترم باشه ولی دو نفر همو بخان و حالشون باهم خوب باشه اشکالی ندارع
که اون برگشت گفت نه من این حرفو قبول ندارم
و من بی نهایت آتیش گرفتم و گفتم اوکی پس حرفی نمیمونه چون من بزرگترم و قطع کردم پشت سرش زنگ زد که نه من منظورم این نبود و میخاستم یه چیز دیگه رو بگم ولی تو اینقدر من برات اهمیت ندارم که اینجوری برخورد کردی و دیگه هم کاریت ندارم و عملا منو مقصر کرد
لطفا کمکم کنید ؛ واقعا من مقصر بودم ؟؟؟؟؟ چیکار کنم با این رابطه ؟؟؟؟