صبح رفتم دفترخونه ،اونام اومدن،حق طلاق و گرفتم و مهریمو بخشیدم...بذل مهریه در قبال وکالت بلاعزل طلاق.
خودش و داداشش و زن داداشش اومده بودن، زن داداشش یکم حرف زد،فقط دلمو شکست،همون لحظه تو دلم گفتم، خودتم بچه داری .
تازه اومدم خونه، حال دلم خوب نیس اصلا،
با این ک خودم میخواستم همه چی تموم شه، ولی حال دلم خوب نیست، کاش حداقل مامانم زنده بود، سرمو میزاشتم رو شونه هاشو گریه میکردم💔🖤
بچه ها برای خوب شدن حال دلم ی صلوات واسم بفرستین و دعا کنین خیلی زود حالم خوب شه.
خدایا خودت پناهم باش♥️