2777
2789
عنوان

دعای زبانبند پدر برای خواستگاری

3406 بازدید | 10 پست

سلام دوستان!


من تو تاپیک قبل شرایطم رو گفتم که چجوریه و الانم هنوز راضی نیست پدرم نه دیده ایشونو،نه شنیده چیزی ازش،هیچییی!ولی میگه نه!باید پیش خودم شوهر کنه!من انتخاب کنم شوهرشو،خب نمیشه ک من دوسش نداشته باشم...دعای زبانبند هس که از راه دور پدرم مخالفت نکنه خسته شدم واقن



بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عزیزم چله ایت الله حق شناس بگیر من ازش حاجت محال گرفتم

من وشوهرم چندین سال همومیخواستیم

ازدواجمون یجور  معجزه بود

۱۲ساعت فاصلمون بود وتفاوت شدید فرهنگی

شوهرم تصمیم گرف بیادبرا خاستگاری

بابای من ادم تعصبی وبشدت اخمو وخودخواه و یه دنده شدیدا حرف حرف خودشه پیش خودم گفتم محاله قبول کنه وهمینم بود حالاببین چی شد چی بسرم اومد 

هیچی دیگه کم کم وقتش رسیده بود شوهرم خانوادش تماس گرفتن ک میخان بیان بابام قبول نکرد گف ۱۲ساعت بیان ک من بگم ن ن نمیخاد بیان بزور راضیش کردیم ک بیان تو ببینشون اگ بد بودن بگو ن خلاصه باهزار بدبختی وحرف داییم و مامانم و پادرمیونی قبول کرد اومدن و سر حرف مسخره که نمیتونم بگم میترسم شناسایی بشم باهم دعوا کردن فحش دادن ب هم خیلی زشت از خونمون رفتن بیرون وهمسرمم دیگ اصلاجوابمونداد گفت تموم گفتم خب دیگه تموم دیگه ما عمرا ب هم برسیم بااین اوضاع منو عشقم ارزوی ب هم رسیدنو ب گور میبریم ۳ماه گذشت هرچی ختم وچله بگی من گرفتم هیچی ب هیچی عین دیوونه ها بودم خاستم چله حق شناس شروع کنم ۲ بار شروع کردم اما چند روز ک میگذشت گناه میکردم باطل میشد چون شرط اصلی این چله ترک گناهه واینکه من باعشقم حرف میزدم گناه بود هرچنداون گفته بود دیگه نمیخوادم خلاصه نتونستم ناامیدشدم خاستم بگم کانال نائبان بزام بخونن ک میگفتن ۸۰۰ میگیرن برام زیاد بود نداشتم بدم یروز دخترعمم اومد خونمون خیلی صمیمیم گریه کردم دردودل کردم گفتم اره خاسم چله هم بگیرم اینطوری شد گف من یکی میشناسم همونکه برام دعاکرد باردارشدم نفسش حقه برا هرکی دعا کرده ودعانجام داده حاجت گرفته بهش بگو برات اون بخونه ببین قبول میکنه این چله رو به نیابت ازت انجام بده بهش گفتم خداروشکر قبول کرد یعنی واقعا معجزه بود کلا تو این چله امام حسین واسطه میشه ونشونه میده نشونه اش این بود که بابای شوهرم خواب دیده بود یه مرد نورانی بهش میگه ک برا پسرت همون دختر مشهدی(مستعار)بگیر و دایی منم تو همین مدت داشت رو مخ بابام کار میکرد که راضیش کنه چون حال منو میدیدن خلاصه روز ۳۷چله بود ک بابای شوهرم زنگ زد گف ما میخایم بیایم برا رفع کدورت وخواستگاری وبابامنم قبول کرد اینطوری ما ازدواج کردیم یعنی ازدواج من واقعا معجزه خدا بود.این چله برای حاجتاییه ک فک میکنیم نمیشع

خب این گناه نیست که با کسی که دوسش ندارم ازدواج کنم؟! حتی راضی نیست ببینتش

حق داری

ولی نکن یه راه دیگه پیدا کن

صحبت کنین با پدر 

یا هم به مامانت بگو پدرو راضی کنه



با دو تا چشم خودم دیدم کسی رو که به خاطر این کاراش زندگیش از هم پاشید...

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز