دیدم یه نفر تایپیکشو زده منم یاد خاطره بسیار بدم افتادم
من هجده سالمه قبلا هم گفتم کاملا محجبه و چادریم و تو بیرون رفتنام سرم پایین اینارو گفتم بد برداشت نکنید فقط منظورم اینه اصلا رفتار زننده ای نداشتم
خلاصه...
از یه کوچه که کاملا هم شلوغه غرق در افکار خودم یه صدا موتوری شنیدم گفتم لابد یه ماشین داره از کنارش میاد اونم بخاطر همین داره از کنارم رد میشه که یه دفعه خشکم زد
آقایی که سوار موتور بود تو حرکت با یه دست سفت یه طرف ب.ا.س.ن من رو گرفت اینقدر سفت فشار داد که تا سه دقیقه بخدا جای دست کثیف مرتیکه هیز حس میشد من فقط تون لحظه مات و مبهوت اصلا حالم یه جوری بود زبونمم بسته
رفتم خونه زیر اب با لیف و شامپو میشستم تا جای دست کثیف مرتیکه بره
خلاصه که الحق تو پوششت هر طور باشه اونیکه ذات بدی داره این چیزا رو نمیفهمه
تو اون لحظه تازه گوشه ای خیلی کوچولو از درد دختری که زیر دست و پای یه بیشعور گیر کرده و تقلا میکنه اما نمیتونه کاری کنه رو با پوست و گوشت و خونم حس کردم
خدا واسه دشمنامونم نیاره
انشالله خدا اینارو اصلاح کنه و اگر قابله اصلاح نیستند از رو زمین برداره