ما خیلی خوبیم باهم..خیلی همو دوس داریم...یه روز بیشتر پیش هم نباشیم اونم بخاطر شغلش طاقت نمیاریم...جمعه ی گذشته بحث کردیم سر موضوعی و من کوتاه نیومدم...خیلی عذر خواهی کرد...من قبول نکردم...چون واقعا عصبی شده بودم ...خلاصه فک کنم خیلی رفتم رو مخش اعصابش خراب شد خواست نمیدونم چیکار کنه دستش محکم خورد تو صورت من..منم بهونه کردم دیگه کلا نبخشیدم و گریه و فلان...همون شب بغلم کرد و کلی عذر خواهی و اینا و کنار هم خوابیدیم...صب رفت سرکار و پسفرداش اومد خونه...بقیش پست بعد بگم خیلی طولانی شد
همون روز هم که رفت سرکار یبار به اجبار بهش زنگ زدم و کار داشتم کلا صداش طلبکار بود...و هیییچ پیام و اینام نداد
خب
پسفردا که اومد خونه هم منکه صحبت نمیکردم باهاش..اونم کلا صحبت نکرد...همون شب من متکاشو انداختم اونیکی اتاق که اونور بخوابه...برعکس همیشه رفت و خوابید
فککنم شما زیادی کش دادی
البته اگه واقعا غیرعمد دستش خورده به صورتت
هیچ وقت بدون من نمیخوابید...حتی از سرکار که میومد میگفت بیا پیشم اول من خوابم ببره بعد برو به کارات برس...بعد شبای بعد کلا خودش متکاشو میبرد...اصلا هیچ حرفی ام با من نزد...نه حرفی نه دل به دست اوردنی ..هییییچ
نمیدونم چرا خندم گرفت ، ول کن جدی نگیر مردارو روشون زوووم کنی بی کفیت میشن 😂👍❤
خیلی کشش دادی .
هم بحث رو کش دادی هم جاتو جدا کردی بعد کلی عذرخواهی بازم سرسنگین بودی
آخرش همین میشه دیگه عزیزم
حتی الانم که ۵ روز گذشته بجای اینکه مثل همیشه بیاد نازمو بکشه و عذر خواهی کنه...کلا به کارای خودش میرسه...کارای اداریشو میکنه.با گوشیش ور میره...با دوستاش صحبت میکنه
صدبار که ناز نمیکشن
بچه ها اصلا انگار من وجود نداااارم تو این خونه...خسته شدم از بی توجهیش...هیچ وقت منو نزده بود...اون شب ولی خیلی عصبی شد که دستش خورد تو صورتم...
خودت کردی عزیزم
الانم عادت کرد قشنگ بدون تو میخوابه
الانم جوکر میدیدم...هر کدوم یه طرف دراز کشیده بودیم...بعدم تموم شد من اومدم اتاق بخوابم...اصلا متکاشو نزاشتم بیرون...خودش رفت اونیکی اتاق خوابید😶اومد شارژرشم برداشت رفت برگام ریخت😶
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
